مهریشت: ایزدی محدود اما بی‌کران

نگاهی به مفهوم کیهان بسته اما بی‌کران در یک متن باستانی

عبدالرضا ناصر مقدسی

کتاب‌های کارلو روولی برای دوستداران علم فیزیک که همچون من نمی‌توانند به صورت تخصصی یافته‌های پیچیده فیزیک معاصر را درک کنند اما می‌خواهند که در جریان این دنیای بسیار عجیب و شگفت‌انگیز باشند از کتاب‌هایی بسیار خوب و روان محسوب می‌شوند. پس از به پایان رساندن کتاب «هلگولند» که داستان کشف مکانیک کوانتوم را بیان می‌کرد کتاب «روی دیگر حقیقت» را شروع کردم تا با نظریه‌ای جدید در عجایب مکانیک کوانتومی به نام گرانش کوانتومی حلقه‌ای آشنا شوم. مکانیک کوانتوم دنیای شگفتی‌هاست اما تلاش‌ها برای ادغام آن با نسبیت عام منجر به ایجاد نظریه‌هایی همچون ابر ریسمان‌ها و نظریه گرانش کوانتومی حلقه‌ای می‌گردد که بسیار شگفت انگیزتر است. کارلو روولی بخوبی این موضوعات را درک کرده و در عین حال می‌تواند به زبانی ساده آن‌ها را به خواننده‌ای معمولی توضیح دهد.

یکی دیگر از خصلت‌های بسیار خوب روولی بیان حقایق فیزیکی در پس زمینه‌ای تاریخی است. او دست به جستجو در متون کهن‌ زده و سعی می‌کند سیر تفکر مربوطه را از زمان‌های دور تا کنون نشان دهد. از این رو ما همواره یک پیوستگی را در تاریخ تفکر غرب مشاهده می‌کنیم. گاه غبطه می‌خورم که متفکران مغرب زمین چگونه از منظر‌های متفاوتی به متون خود نگاه کرده و آن‌ها را مورد تحلیل و بررسی قرار داده‌اند. بنا‌های خود را نتنها حفظ بلکه از جوانب مختلف چه هنر و معماری و چه ریاضی و فیزیک و حتی علوم اعصاب مورد تحلیل قرار داده‌اند. از این رو از تاریخ تفکر خود داستانی پیوسته با تحلیلی عمیق ارائه می‌دهند. روولی این کار را در این کتاب خود نیز ادامه داده است.

در میانه‌ی کتاب وقتی در مورد پاسخ انیشتین برای این سؤال که آیا کیهان ما متناهی است یا بی‌کران بحث می‌نمود، ناگهان در یک عقب گرد به قرن چهاردهم میلادی رفت و در کمدی الهی دانته رد این نظر را پی گرفته و در نهایت در موزائیک کاری گنبد تعمیدگاه فلورانس آن را به نمایش گذاشت. نمی‌گویم که لزوماً بیان او دقیق است و می‌توان براحتی استدلال او را پذیرفت، اما همین که او این سؤال را در مورد شاهکار‌های ادبی و هنری فرهنگش مطرح می‌کند بسیار جای تقدیر داشته و بی‌شک راه را برای سؤال‌های بیشتر و بررسی‌های دقیق‌تر می‌گشاید. ما چنین چیزی را در مورد متون خود نداریم. در مورد بسیاری از شاهکار‌های ادبی یا هنری‌مان حتی تصحیح درستی نداریم و کتابی در مورد محتوای آن به چاپ نرسیده چه برسد به اینکه بررسی بینارشته‌ای در مورد آن انجام دهیم.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
ردریش نیچه : فریادی بلند در تکاپوی ذهن و بدن

شاید مقصر این موضوع بیش از هر کسی سیستم آموزش ما باشد که خلاقیت را در نطفه خفه کرده و از دانش‌آموزان و دانشجویان کسانی را می‌سازد که فقط و فقط مطالب مشخص شده را حفظ کرده و نمی‌توانند دایره‌ی دید خود را افزایش داده و آن را با حوزه‌های دیگر درهم بیامیزند. فرهنگ ما بیش از هر زمانی نیازمند چنین بازخوانی‌هایی است. هیچ رشدی نمی‌تواند درخلأ اتفاق بیفتد، ما هم برای رشد نیازمند ستون‌ها و تکیه گاه‌هایی هستیم و باید این ستون‌ها را از دل فرهنگ خود بیابیم. در غیر این صورت در دریای خروشان جهانی که پیش می‌رود غرق خواهیم شد. همزمان با خواندن کتاب روولی، در حال کار بر روی «مهریشت» البته بمنظوری دیگر بودم. مهر‌یشت یکی از قدیمی‌ترین قسمت های‌ یشت‌ها می‌باشد.

خود‌یشت‌ها هم قسمتی از اوستا می‌باشد که به زبان اوستایی نو تألیف شده است. مهریشت که یکی از طولانی‌ترین‌ یشت‌های اوستا می‌باشد طبق گفته کریستن سن متعلق به قبل و یا اوائل روی کار آمدن هخامنشیان می‌باشد. یعنی مربوط به چیزی بیش از ۲۵۵۰ سال قبل. بغیر از ارزش‌های ادبی و نیز دینی چنین متنی گاه می‌توان در لابلای آن به جملاتی بر خورد که بازتابی از شرایط فکری و حتی تلقیات زمانه در مورد کیهان و جهان است. اینکه چگونه دانسته‌های علمی آن زمانه – بخصوص در مورد مهر‌یشت دانسته‌های مربوط به علوم اعصاب – در ساخت آن دخیل بوده‌اند برای من بسیار جالب بوده و در یادداشتی دیگر بدان خواهم پرداخت. اما در حین این بازخوانی به‌بندی در مهریشت برخوردم که بخصوص با آنچه روولی در مورد دانته بیان کرده بود همخوانی داشت. در کرده ۲۴ بند ۹۵ مهریشت چنین آمده بود:

«مهر صاحب دشت‌های فراخ را می‌ستائیم….

کسی که پس از فرو رفتن خورشید، به پهنای زمین بدر آید دو انتهای بسیار دور از هم این زمین وسیع گرد را لمس کرده، و هر آنچه در میان زمین و آسمان است را بنگرد و بررسی کند».

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
نوزایی فرهنگی و تغییر مفهوم هویت ایرانی

بسخن دیگر مهر هم با زمین محدود شده (احاطه می‌گردد) و هم بر آن محاط است. او دو سوی زمین را لمس می‌کند. یعنی دو سوی زمین را تحت نظر داشته و لمس نموده – و بنوعی بوسیله اندازه زمین، هر چند بزرگ اما متناهی، محدود شده – و در عین حال هر آنچه در میان آسمان و زمین است را می‌نگرد یعنی می‌تواند از آسمان نیز به زمین بنگرد. پس هم توسط زمین احاطه شده و هم بر آن محاط است. این منطبق بر همان تفکر کیهان محدود بی‌کران است. برای اینکه بهتر چنین جملاتی را درک کنیم باید کمی بیشتر در مورد کیهان محدود بی‌کران بدانیم.

اینکه جهان محدود است یا نامتناهی موضوع مورد بحث دانشمندان برای سده‌ها بود. هر دو طرف استدلال‌هایی را مطرح می‌نمودند اما این استدلال‌ها نمی‌توانست اذهان علمی را قانع نماید. تا اینکه انیشتین با راه حل خود پاسخ مهم و جالبی به این موضوع داد. انیشتین عنوان نمود که جهان می‌تواند بطور همزمان هم محدود و هم بی‌کران باشد. زمین یک مثال خوب برای چنین توصیفی است. از یک سو محدود است و از سوی دیگر بی‌کران. محدود است چون محیط مشخصی دارد. بی‌کران است چون وقتی روی آن راه می‌رویم بدلیل خمیده بودن آن – شکل کره‌ای زمین- می‌توان بطور نامحدود به این راه رفتن ادامه داد.

انیشتین این مدل را برای توصیف کیهان بکار برد مدلی که به مدل ۳ – کره معروف است. ما در بحثمان در مورد این بند از مهر‌یشت بهیچ وجه این ادعا را نداریم که چنین چیزی مورد نظر نویسندگان آن بوده است. مهم شیوه‌ی تفکر در مورد جهان‌های محدود است و اینکه سیستمی می‌تواند علاوه بر محدود بودن، بی‌کران نیز باشد. این یک اتفاق تحلیلی مهم در نگرش به کیهان محسوب می‌گردد و پایه اولیه‌ی ایجاد مفاهیمی بسیار پیچیده‌تر همانند آنچه انیشتین بیان نمود، است. مهر یک ایزد است و بعنوان ایزد باید بی‌کران باشد اما در این بند علاوه بر بی‌کرانی نوعی محدودیت هم دارد. محدودیت او به اندازه فاصله دو لبه زمین از هم است هر چند که این دو لبه فاصله زیادی از یکدیگر داشته باشند.

 

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *