دغدغههای طبیبانه: آسیبشناسی فرهنگی
عبدالرضا ناصر مقدسی
چاپ شده در روزنامه شرق.
در طول هفته به این موضوع فکر می کردم که در مورد کدام حادثه جدید بنویسم. آنقدر اتفاقات عجیب و گوناگون در این مملکت میافتد که گاه شمارش آنها از حد خارج شده و انسان نمیداند که کدامیک اولویت بیشتری دارد. نکته بعدی اینکه علی رغم این همه اعتراض باز در بر همان پاشنه قدیمی میچرخد و به نظر نمیرسد که چیزی تغییر کند. انگار یک خصلت بنیادینی مانع از آن میشود که ما به اشتباهات خود پی برده، از آنها درس گرفته و آنها را برطرف کنیم. یک اشکال بنیادین وجود دارد و آنچه هر روز در اطراف خود میبینیم و از آن رنج میبریم برخاسته از همان اشکال بنیادین است. شاید اینجا همان جایی باشد که باید طبیبانه به کشور خودمان نگاه کنیم و از دریچه چشم یک طبیب بیماری این کشور را ببنیم. تا وقتی که به این بیماری اذعان نکرده و آن را نپذیریم چیزی درست نخواهد شد. هنوز هم میشنویم که ایرانیان بهترین مردمان و فرهنگ ایرانی بهترین فرهنگ است. اگر ما بهترین هستیم چرا وضعمان این گونه است؟ چرا بجای رانندگی درست در خیابانها با جنگلی روبرو هستیم که هر که هر کاری میخواهد در آن انجام میدهد. وضعیت به جایی رسیده که اگر در حین رانندگی، موتوری از دل درخت بیرون آمده و روبرویم ظاهر شود تعجب نخواهم کرد. اگر بهترین فرهنگ را داریم چرا خیابانها و جوها و رودها و کوههایمان مملو از زباله است؟ این چگونه فرهنگی ست که مردمانش براحتی هر زبالهای را به وسط طبیعت آن پرتاب میکنند؟ اگر ما بهترین مردمان هستیم چرا آثار باستانی ما یکی پس از دیگری نابود میشود و جایی پیدا نمیکنیم که این مردم بر دیوار آن یادگاری ننوشته باشند؟ از چشم یک طبیب این فرهنگ بیمار است. و اگر بیماریاش درمان نشود خواهد مرد. از این رو اولویت این کشور با آسیبشناسی فرهنگی میباشد. چرا ما این شدیم؟ نمیشود که همه چیزمان خوب بوده باشد و ما به این روزگار دچار شده باشیم. این بیماری فرهنگی همان مشکل زیربنایی و بنیادینی است که ما بدان دچار شدهایم و حالا باید در صدد بهبود و درمان آن بر آییم. بجد معتقدم که در این راه بسیاری از نشانههای فرهنگی خود را باید دور بیندازیم. بسیاری از آن چیزی که به اسم سنت و عرف بدان چسبیدهایم و ارجش مینهیم. این قدم اول در درمان بیماری است که دارد از بین میرود. باید این بیماری کشنده را جدی بگیریم.
بدون دیدگاه