آناتومی بدن در کتیبه آنوبانی نی
عبدالرضا ناصر مقدسی
کتیبه ها حرفهای بسیاری برای گفتن دارند و از آنجا که بطور عمده نشانگر زندگی افراد و تجربه زیسته آنها می باشند می توان اطلاعات خوبی در مورد شخصیت افراد و آنچه در ذهن آنها می گذرد از این کتیبه ها یافت. البته کتیبه ها عمدتا توسط شاهان و سایر بزرگان بوجود آمده اند. لذا شاید چیزی در مورد زندگی عادی مردمان فهمید اما کتیبه ها می توانند نکات مهمی را در مورد اینکه یک شاه چگونه خود را می دیده و ارزیابی می کرده است متوجه شدذپ. معمولا در بررسی یک سنگ نگاره به مسائل زیر توجه می شود: اگر سنگ نگاره ای کتیبه داشته باشد ترجمه کتیبه در الویت بوده و کاملا منطقی است که نگاره زیر سایه نوشته ی کتیبه تفسیر گردد و سعی می شود کل نگاره با نوشته کتیبه توضیح داده شود. خود نگاره نیز بر اساس عناصر بصری شناخته شده تفسیر می گردد.
بدین معنا که فرضا سمبل های بکار بکار رفته بر اساس موارد شناخته شده دیگر بررسی می شوند. اما نکته ای که بدان توجه نمی شود عناصری است که تجربه زیسته را بازنمایی می کند: اینکه فرد در نگاره چگونه ایستاده است؟ آیا بشکلی طبیعی چهره نگاری شده و یا نه بعضی از پارامترهای بدنی او بیش از بقیه بزرگنمایی شده است؟ آیا تمام عناصر موجود در نگاره در تناسبی درست با هم قرار گرفته اند؟ و ده ها سوال دیگر که فقط در صورت تغییر زاویه دید خود می توانیم به آنها دست یابیم یافته هایی که خود متن کتیبه چیزی در مورد آنها به ما نمی گویند. یکی از مهم ترین عواملی که در این رویکرد باید بدان توجه شود چگونگی زاویه دید مخاطب در نگاه به تصویر است: وقتی به یک نگاره نگاه می کنیم کدام قسمت در دایره ی توجه ما قرار می گیرد؟ آن قسمتی که در دایره ی توجه ما است معنای نگاره را نیز در خود مستتر دارد. اینکه نگاره چه می خواهد به ما بگوید گاه در همین عناصر پنهان است و این بررسی آن معنای پنهان را به ما می نمایاند. حال با این توضیحات به بررسی کتیبه آنوبانی نی می پردازیم.
کتیبه آنوبانی نی:
کتیبه آنوبانى نى در سرپل ذهاب واقع بوده و متعلق به ۴٨٠٠ سال قبل است. این کتیبه که در ارتفاع ١۶ مترى از زمین قرار دارد پاشاه آنوبانى نى را در حالى نشان مى دهد که بر دشمنان خود فائق آمده و آنها را به اسارت گرفته است. در مقابل او ملکه ایشتار قرار دارد که او هم طنابی در دست دارد که اسرا با آن بسته شده اند. در بالای سر آنها ستاره ایشتار دیده می شود و در پایین آن کتیبه ای است که این پیروزی را شرح می دهد: «آنوبانینی پادشاه توانا، پادشاه لولوبی نقش خود و نقش الهه ایشتار را در کوه باتیر رسم کردهاست. آن کس که این نقوش و این لوح را محو کند، به نفرین و لعنت آنو، آنوتوم، انلیل، نینلیل، ادد، ایشتار، سین و شمش گرفتار و دودمانش بر باد رواد».
بررسی عناصر بیومتریک در کتیبه آنوبانی نی:
اگر به توضیحات فوق و آنچه که در کتیبه امده است توجه کنیم این سنگ نگاره، نقش پیروزی آنوبانی نی بر دشمنانش است که در عین حال توسط الهه ایشتار مورد حمایت قرار می گیرد. یعنی آنوبانی نی تحت حمایت ایشتار بر دشمنان خود فائق آمده است. این چیزی است که در تمام مواردی که به بررسی این سنگ نگاره پرداخته اند، عنوان شده است. اکنون ببینیم با توضیحاتی که در ابتدا آمد بازخوانی این سنگ نگاره به چه صورتی خواهد بود. بعبارت دیگر معنای پنهان این سنگ نگاره چیست؟ آنچه یک مخاطب از آن می فهمد و درک می کند چیست؟ بیشک تاریخ نگار این درک را ندارد . چون تاریخ نگار دنبال فکت های تاریخی است. می خواهد بداند که در آن دوره چه اتفاقی افتاده است. اما این رویکرد جدید به ذهن کسانی نفوذ می کند که این سنگ نگاره را حکاکی کرده اند و می خواهد نشان دهد که آن واقعه تاریخی از دریچه ذهن آنها چگونه بر این سنگ حکاکی شده است و آیا اعتقادات و نظریات آنها با آن چیزی که بر اساس کتیبه مدعی ترسیمش هستند انطباق دارد؟
در نگاه اول چه چیزی به چشم می آید؟
این موضوع نیازمند تحقیق مجزا است که امیدوارم هر چه زودتر در بررسی اثار باستانی ما بکار گرفته شود. باید این شیوه حرکت چشمان مخاطب در نگاه به این تصویر توسط رایانه ضبط کردد. این گونه می توان فهمید که نقطه تاکید یک نگاره کجاست؟
در نگاه اول ما شاهی پیروز را داریم که اسیران خود را به بند کشیده و به زانو درآورده و در برابر الهه ایشتار با ستاره معروف خود قرار دارد. الهه ای که نشان دهنده جنگاوری است و او نیز دو تن از اسرا را در زنجیر گرفته است. این مسئله در کتیبه ای که در کنار سنگ نگاره وجود دارد بعینه ذکر شده است.
پس در نگاه اول سنگ نگاره چیزی بیشتر از این به ما نمی گوید. پادشاهی بر دشمنان خود پیروز شده و این پیروزی زیر سایه الهه ای (ایشتار) اتفاق افتاده است. ولی اگر کمی دقیق تر به سنگ نگاره نگاه کنیم متوجه موضوعات زیادی می گردیم. بررسی یک نگاره می تواند حرفهای بسیاری به ما بگوید موضوع اینجاست که برای بررسی یک نگاره صرفا نباید متکی بر نوشته های آن و یا واقعیت های تاریخی پیرامون آن بود. بلکه خود سنگ نگاره، شیوه ی طراحی کردن اشخاص، رابطه و موقعیت فضایی آنها همه و همه می تواند حرفهای ناگفته ای را در مورد آن سنگ نگاره به ما بگویند.
سنگ نگاره ها زوایای پنهانی دارند. ناگفته هایی که در کتیبه های همراه این سنگ نگاره ها نمی آیند. اولین چیزی که به نظر می رسد تفاوت در اندازه ی افرادی است که به تصویر کشیده شده اند. اسرا همه عریان بوده و آنهایی که در یک ردیف و در زیر کتیبه گرفته اند کوچکترین سایز را دارند. پس از آن اسرائی هستند که توسط بندی گرفتار شده و پشت ایشتار زانو زده اند. اسیر دیگر هم در زیر پای آنوبا نی نی قرار دارد. بعد از اسرا از نظر بزرگی سایز و اندازه خود الهه ایشتار قرار دارد و از همه بزرگتر البته خود پادشاه است. نکته بعدی دقتی است که در طراحی و حکاکی پادشاه خرج شده است. کافی است به ظرافت های بدن آنوبانی نی توجه کنید. ماهیچه ها به خوبی برجسته شده و به نمایش گذاشته شده است. ماهیچه های پادشاه با خطوط دقیقی ترسیم شده اند. بطوریکه از نظر آناتومی می توان عضلاتی همچون دلتوئید ، بایسپس و نیز عضله کاف در پا را مشاهده کرد. توجه به جزئیات ماهیچه ها برای هر چه قدرتمندتر نشان دادن پادشاه از نکته های بسیار مهم در این سنگ نگاره می باشد.
یعنی طراحان این سنگ نگاره برخلاف پیام ظاهری می خواهند نشان دهند که قوی ترین فرد در این مجموعه نه الهه ایشتار بلکه خود آنوبانی نی است. یک نکته بسیار مهم دیگر نیز در این سنگ نگاره وجود دارد. آنوبانی نی نیز فقط تن پوشی را بر تن کرده که الت تناسلی وی را بپوشاند. در واقع او نیز همانند اسرا برهنه است. بگمان من این برهنگی از عمد بوده تا مقایسه ای بین عضلات آنوبانی نی و عضلات اسرا و دشمنان وی صورت گیرد. دقتی که در برجسته نشان دادن عضلات آنوبانی نی صورت پذیرفته در اینجا دیده نمی شود. آنها در برابر آنوبانی نی قدرتی ندارند. حتی ایشتار که بظاهر حامی آنوبانی نی است نیز قدرتی در برابر او ندارد. این پیام اصلی سنگ نگاره است که جز با توجه به ظرایف حکاکی شده قابل تشخیص نیست.
بدون دیدگاه