۲۱ بهمن ماه ۱۴۰۰
استانبول
شاید سفر یک روزه به استانبول آن هم سفری که تمامش در هتل و در یک جلسه کاری گذشت چیزی برای نوشتن و تجربه کردن نداشته باشد. اما یاد گرفته ام که نسبت به تمام لحظات زندگیم آگاهی داشته باشم و همین هم آنها را مملو از تجربه و آگاهی می کند ولو اینکه یک روزه و برای یک جلسه کاری باشد. صبح زود راهی فرودگاه امام شدم تا به استانبول بروم. در جاده ای تاریک و میان خواب و بیداری راننده همچنان می راند و ذرات هوا را می شکافت. ما پیش رفتیم تا به فرودگاه رسیدیم. و بعد هم پروازی که همواره برای من تازه و جالب بوده است.
فرودگاه استانبول هم به زیبایی تزئین شده بود.
در فرودگاه از طرف شرکت دنبالم آمده بودند. یک شهروند ترکیه که در ایران ادبیات فارسی خوانده بود و حالا در ترکیه تور برگزار می کرد. الحق هم خوب فارسی حرف می زد. و چقدر از قرمه سبزی گفت. و اینکه الان مدتی است نخورده و چقدر دلش هوس کرده است. اما جالب ترین بخش خود هتل بود. هتل four season در کنار تنگه بسفر.
واقعا هتل باشکوهی بود.
ظاهرا کاخی عثمانی بوده که بعد از بازسازی بعنوان هتل کاربری پیدا کرده است.
گاهی هتل ها خیلی ویژه و دیدنی هستند. البته این به ذوق سازندگان هتل هم مربوط می شود بخصوص اگر یک مکان با سابقه ی پیشین تغییر کاربری داده شود و تبدیل به هتلی گردد. در آنصورت محیط خاصی را بوجود می آورد.
بهترین هتلی که در تمام عمرم دیده ام هتل عباسی اصفهان است که در آن یک کاروانسرای متروکه زمان شاه عباس به هتلی الحق زیبا بدل شده است.این هتل هم همینگونه است. منظره بیرون از اتاق هتل بسیار زیبا بود.
هتل ساختمانی قدیمی بود که نتنها به خوبی بازسازی شده بلکه با انبوه تابلوها و مجسمه های زیبا مزین شده است. حقیقتا هم این اثرهای هنری خیلی بیشتر نظر من را به خود جلب کرد. آثاری که داستان ها و اسطوره های ملل شرق و غرب را بازتاب می داد. در تنگه بسفر که آسیا را به اروپا متصل می کند این آثار دوگانه معنای خاصی دارند.
از سوی دیگر حیات هتل به بسفر باز می شد.آبی زلال قایقها و کشتی هایی که رد می شدند. شهر شلوغ و باز زیبایی های استاتبول….
بدون دیدگاه