سفر بشریت به فضای میان ستاره ای
بعنوان یک انسان فکر نمی کنم هیچ گاه از کره زمین خارج شوم. شاید برای هر انسانی سفر به ورای سیاره ای که در آن متولد شده شگفت انگیزترین سفرممکن محسوب گردد. گاهی در فیلمهای علمی تخیلی با فضانوردانی روبرو می شویم که از دالان های کرم چاله ها عبور و به آن سوی کیهان می روند این دیگر واقعا غبطه برانگیز است و معلوم نیست آیا در واقعیت برای گونه انسان چنین سفری مقدور خواهد شد یا خیر.شاید بدلیل همین ناتوانایی ها باشد که بعنوان یک انسان با دقت و وسواس سفرهای فضایی را دنبال می کنم برای اینکه ببینم بشر پا به کجاها گذاشته است گرچه هنوز که هنوز است از ماه پا فراتر نگذاشته ایم.
با این حال می توان شاهد اتفاقات بزرگی بود همانند سفر ادیسه وار ویجرها که از منظومه شمسی دور شده اند و اکنون در فضای خالی و لامتناهی میان ستاره ای پیش می روند.اهمیت چنین سفری نتنها پیروزی عظیمی برای علم است بلکه ابعاد بزرگ فلسفی نیز دارد.
دو کاوشگر ویجر 1 و ویجر 2 ابتدا به منظور کاوش و بررسی دو سیاره زحل و مشتری به فضا پرتاب شدند ولی با ادامه ی فعالیتهایشان بتدریج از کنار سیارات دیگر نیز عبور کرده و اکنون پس از عبور از منظومه ی شمسی در آستانه ی ورود به فضای بین ستاره ای و شروع کاوش در این فضای لایتناهی می باشند.
درست است که این دو کاوشگر اطلاعات گرانبهایی را به زمین ارسال کردند و درک ما را از منظومه ی شمسی دگرگون نمودند ولی حالا که چیزی قریب به 40 سال از سفر ویجر 1 می گذرد بنظر می رسد بار فلسفی این سفر برای نوع انسان فوق العاده بوده است.
.
این سفر همانطور که گفته شد ابتدا به منظور یک سفر تحقیقاتی آغاز شد. ولی در آن لوح طلائی ای حاوی تصاویر مختلف که دلالت بر زمین می نمودند در آن قرار گرفت.
همچنین با طراحی کارل ساگان و فرانک دریک لوحی فشرده شامل صداهای گوناگون همچون گریه یک نوزاد یا صدای قلب انسان و نیز صدای گام برداشتن او نیز همراه با این سفینه ها راهی فضا شد تا اگر زمانی این دو کاوشگر توسط یک تمدن فرازمینی پیدا شوند متوجه ی حضور ما در این گوشه از کیهان گردند.
.
کاملا مشهود است که نفس این عمل وظیفه ی این دو کاوشگر را تغییر داد و آن را به اودیسه ای بدل کرد که قرار است برای سالیان دراز در کیهان حرکت کند و بودن ما را به کائنات اعلام نماید پس سفر ویجرها نشانه ای از حضور و بودن ماست و شاید قرنها بعد به هویت ما نیز بدل گردد. این موضوع شاید اکنون غریب بنظر آید ولی کاملا مشخص است که اگر همین حرکت در نهایت منجر به ارتباط ما با موجودات فرازمینی شود هویت انسان نیز نمی تواند به همین شکل موجود ادامه یابد زیرا انسان باید بتواند با هویتی دیگر که هویتی متفاوت اما کاملا خودآگاه است ارتباط برقرار کند. ما تا وقتی می توانیم انسان بودن را به شکل کنونی تجربه کنیم که ذهن خودآگاه دیگری هویت ما را تحت الشعاع قرار ندهد.
ویجر ها به فضا فرستاده شدند و در قدم اول به کاوش پرداختند و کاوش، اولین قدم انسان جهت شناخت خود بمثابه ی موجودیست که می تواند درکی فلسفی از خود داشته باشد. اما زمانی که ویجر 1 در حال گذر از منظومه ی شمسی بود باز به ابتکار کارل ساگان دوربینهای این کاوشگر را بسوی زمین بازگرداندند تا عکسی از زمین بگیرد عکسی که ژرفای فلسفی بسیاری دارد. در این عکس کره ی زمین نقطه ی کوچکی ست.
در حال حاضر نتنها ما تنهاییم بلکه یگانه نیز هستیم چون فقط گونه ماست که می تواند آبی بودن دریا یا سبز بودن چمن را درک کند یا از زیبایی ستارگان لذت ببرد و همه اینها است که هویت انسان را تشکیل می دهد و بدلیل یگانه بودن انسان این هویت را نیز یگانه می کند.
اما اگر روزی ما با موجودات فرازمینی ارتباط برقرار کنیم با نوعی دیگر از بودن مواجه می شویم نوعی که نتنها خودآگاه است بلکه ممکن است سبزی چمن یا آبی دریا را به شکلی دیگر تجربه نماید و همین تفاوت یگانه بودن ما را نیز زیر سئوال خواهد برد سئوالی که آغازگر انحطاط و فروپاشی هویت ما و تعریف دوباره ی هویت انسان در زیر سایه ی یک هویت جامع تر است. در این صورت خاطره ی ویجر نیز جزئی اساسی از تاریخ و هویت گونه ی انسان تلقی خواهد شد.
ویجر ها به فضا فرستاده شدند و در قدم اول به کاوش پرداختند و کاوش، اولین قدم انسان جهت شناخت خود بمثابه ی موجودیست که می تواند درکی فلسفی از خود داشته باشد. اما زمانی که ویجر 1 در حال گذر از منظومه ی شمسی بود باز به ابتکار کارل ساگان دوربینهای این کاوشگر را بسوی زمین بازگرداندند تا عکسی از زمین بگیرد عکسی که ژرفای فلسفی بسیاری دارد. در این عکس کره ی زمین نقطه ی کوچکی ست.
عکس نشان می دهد که ما نتنها چقدر تنهاییم بلکه بسیار ناچیز نیز می باشیم و چه راحت ممکن است از صحنه ی کیهان حذف شویم. ویجر 1 از منظومه ی شمسی خارج شده است و ویجر 2 نیز در حال خروج از منظومه ی شمسی می باشد واین نشان می دهد که نوع انسان فضای لایتناهی را درنوردیده است و در عین حال نشانگر آن است که بسیاری از اموری که روی زمین اتفاق می افتد تا چه اندازه ناچیز و خرد می باشد و ما بجای آنکه کیهانی بیندیشیم که لاجرم باید آن گونه نیز باشیم بشدت موجوداتی قومی و قبیله ای هستیم که جز قبیله ی خود کس دیگری را به رسمیت نمی شناسیم.
از این رو شاید ویجرها تحولی بزرگ در تکامل گونه بشری نیز محسوب گردتد.چندی پیش عکسی زیبا منتشر شد عکسی که سفینه نیوهورایزنز از فضایی گرفته بود که ویجر ۱ در آن دارد طی مسیر می کند و دانشمندان با اطلاعاتی که داشتند محل دقیق سفینه ویجر ۱ را مشخص نمودند.
اکنون ویجر ۱ در فاصله ۱۵۲ واحد نجومی از زمین است .هر واحد نجومی معادل 150 میلیون کیلومتر است. این بدان معناست که ساخته های بشری توانسته اند تا دوردستها سفر کرده و نشان دهند که دایره حرکت بشری تا چه میزان شگفت انگیزی گسترده شده است.
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس
دیشب ساعت ۱۰ در کانال “من و تو” قسمت دوم برنامه ای در باره ی ایلان ماسک را می دیدم. برنامه ای که از زاویه ی خاصی درگیرم کرده است:”آنها که مسایل را به شیوه ای حل می کنند که به خلاقیت های نوی می رسند، از نتیجه ی کارشان نه فقط خودشان که دیگران هم بهر می برند، قانونمندی نگاه شان به مسایل چیست”؟
کارم کشید به مطالعه ای در منطق و عبارات ثقیل “استدلال قیاسی”، “استدلال استقرایی” و ….
“به علت درد کمر مدتی است بیشتر روی تخت هستم و افقی، و کار با لپتاپ در حالت طاقباز بسیار مشکل است و زمان بر. زمان می گذشت و کارهای دیگری هم داشتم. از همه مهم تر فردا باید برای دردم به متخصصی مراجعه می کردم و لازم بود مدارک ام را منظم کنم و اطلاعاتی در باب پزشک ام داشته باشم.
با کمی جستجو سر از این سایت در آوردم و …
فکر کنم غیر از معاینات معمول پزشکان و ام.آر.آی. و فیزیوتراپی و … می توانم سوال اساسی ام را هم از ایشان بپرسم که اگر به جواب برسم کوه را جابجا می کنم چه رسد به نشستن پشت میز کار و با انرژی تمام ۱۵-۱۴ ساعت کار کردن، که کاری که این سال ها مشغول انجامش بوده ام “کار گل” بوده و حالا شانس خواهم داشت در این آخرهای بازی به “کار دل” برسم و….و زمین بازی را راضی ترک کنم.