عروسی در زمانه کرونا
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است
کرونــا دارد بــه جزئــی عــادی از جامعه ما تبدیل می شــود. هر روز که به بیمارستان می روم در بیــن راه مــردم بســیاری را می بینم کــه انگار نــه انــگار چنیــن ویروســی دارد در جامعــه ما می چرخــد و قربانی می گیرد. نه ماســکی زده اند و نــه فاصله گذاری اجتماعــی را رعایت می کنند. زندگی به معمولی ترین شــکل خــود ادامه دارد. از آن طرف وقتی به بیمارســتان می روم با حجم بالایی از بیماران مبتال به کووید ۱۹ روبه رو می شــوم.
هر روز صدای فغان و گریه کسانی را می شنوم که عزیزشــان را به خاطر این بیماری از دست داده اند.غافل از اینکه این افراد همان کســانی هستند که من هر روز در ســطح جامعه می بینم؛ کسانی که توجهی بــه این خطر نهفتــه در جامعه ندارند و وقتی متوجه خطر می شوند که این گونه فغانشان در بیمارستانی به دلیل ازدســت دادن عزیزی بالا رفته اســت.
در این میان، کادر درمان هر روز بیش از روز قبل افســرده و فرسوده می شــود. به دلیل شــرایط کاری ام تقریبا هر روز باید به بخش کووید هــم بروم. بیماران مبتال به ام اس نیز مانند ســایر اقشــار جامعه به این ویروس مبتلا می شوند و گاه به دلیل داروهایی کــه مصرف می کنند، باید توجه بیشــتری به آنها شــود. هر روز با پرســنل بخش کووید خوش و بشــی می کنم.
با اینکه می خندند،اما می توان خستگی را در چشم های آنها مشاهده کرد و این ســؤال برای من پیش می آید که تا کجا می توانند ادامه دهند. این را اضافه کنید به ابتلای هرروزه کادر درمان به این بیماری و متأسفانه مرگ ناشــی از آن که بســیار جان گداز است. اینها همه دل انســان را به درد می آورد و بیشتر از آن نگران می کند که به دنبال خسته شــدن این تلاشــگران و عدم رعایت و مراقبت مردمی که اصال توجهی به وظیفه اجتماعی خود در برابــر دیگران ندارند، تا کجا می توان پیش رفت و عمق فاجعه چه زمانی خود را نشان می دهد.
در این میان اما اتفاقاتی هم می افتد که گاه بسیار تأمل برانگیز است. در ایــن زمان که حتی صحبــت از باقی ماندن ویــروس در هوا نیز هســت، خیلی هــا اصرار به برگزاری مراســم های مختلف ســوگ و عروســی دارنــد؛ انگار بــدون گرفتن عروســی و مبتلا کردن بســیاری دیگر به این بیماری، زندگی شــان کامل نمی شــود. بدتــر از آن هــم اینکه گاه دســت به یک ســری ابداعــات خارق العاده می زننــد. مثال روی ســقف یا در کارواش مراســم عروسی برگزار می کننــد. این همه اصــرار برای برگــزاری چنین مراســم هایی فقط ناشــی از جهالت و ندانســتن اســت؛ جهالتی که گریبان گیــر جامعه ما در تمام جهات شــده و حالا دارد به قیمت جان بســیاری تمام می شود. اما گاه اتفاقات خوشی هم می افتد.
شــیوع کووید۱۹ در اورژانس بیمارســتان ســینا
چنــد روز پیش یکی از دســتیارانم از من ســه روز مرخصی خواســت. خانم دکتری که از همان روز اول شــیوع کووید۱۹ در اورژانس بیمارســتان ســینا بدون هیچ شــکایتی در خط اول برخورد با ایــن بیماران بود و من هر روز شــاهد آن بودم که چگونه به بیماران می رسد و با وجدان کاری بسیار بالا، ریســک ابتلا را به جان می خرد تا بتواند جانی را نجات دهد. حالا آمده بود تا مرخصی بگیرد؛ مرخصی برای انجام یک عقد کوچک محضری و برای شروع یک زندگی ساده.
با حضور خودش، همسرش و پدر و مادرها، همین. از ته دل آرزوی خوشــبختی برای او کردم و یادم افتاد کــه او هم مثل هر نوعروس دیگری آرزوی جشنی باشکوه دارد، اما به دلیل این همه گیری از برگزاری آن چشم پوشی می کند مبادا کس دیگری به این بیماری مبتلا شود. چندروزی می رود و باز ســریع برمی گردد تا به بیماران برســد. همان بیمارانی که روی سقف، در کارواش، در تالارها و در خانه ها از برگزاری جشن و عروسی مضایقه نکردند و شرایط سلامتی جامعه را به جایی رســاندند که حــالا می بینیم و باید در انتظار شــرایط بســیار بدتری نیز باشیم. برای کادر درمــان همانند خانــم دکتر ما، انــگار اینها مهم نیســت. تا جایی که توان داشته باشد با همه این ناملایمتی هــا بــه کارش ادامه می دهــد، هرچند این همه کار و فشــار جسمی و روحی برای کسی ارزشی نداشته باشد.
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس
بدون دیدگاه