دغدغههای طبیبانه: آخرین میخ بر تابوت پزشکی
عبدالرضا ناصر مقدسی
چاپ شده در روزنامه شرق.
شرایط زندگی در کشورمان روزبروز سخت و سختتر میشود و هر که میتواند و شرایطش را دارد از ایران میرود. متاسفانه هیچ امیدی به بهبود شرایط نیست و همین عدم امید، چنین تصمیمی را بیش از پیش منطقی مینمایاند. طبق آمار رسمی در دو سال گذشته ده هزار پزشک از ایران رفتهاند. عددی چنان بزرگ که معنایش فقط فروپاشی سیستم پزشکی ایران است. سیستمی که اگر تا کنون از هم نپاشیده ققط و فقط بدلیل همان تعداد کم پزشکی است که ماندهاند و بار صدها نفر دیگر را بدوش میکشند. متاسفانه در تمام سطوح مدیریتی کشورمان نیز ناکارآمدی دیده میشود. انگار دقیقا دنبال آن میگردند که اگر چیزی هم باقی مانده از بین ببرند. تلاشی که نمیدانم از سر ندانستن و نابلدی است یا به عمد. البته که هر دو یک نتیجه میدهد و آن هم صدمه خوردن مردمی است که بدلیل همین سیاستهای یک شبه و نادرست باید سلامتی خود را در خطر ببینند. تاکید دوباره وزارت بهداشت بر عقد قرارداد تمام پزشکان و بیمارستانهای خصوصی با یکی از بیمههای پایه و منوط کردن صدور پروانه مطب به عقد این قرارداد شاید آخرین میخی باشد که به تابوت پزشکی ایران زده میشود. با این تاکید وزارت بهداشت بنوعی برای همه اتمام حجت گشت که دولت هیچ تمایلی به ارتقای سطح پزشکی مملکت نداشته و فقط میخواهد تا جایی که مقدور است پزشکان را تحت فشار گذاشته و همان چند نفری که ماندهاند تا به این مردم و کشور خدمت کنند را فراری دهد. اگر تعرفهها را به کمترین میزان ممکن تعیین کردند، اگر در صدا و سیما چهرهی پزشکان را تخریب کردند، اگر با پزشکان همانند دزد برخورد کردند و بجای اینکه مفسدان اقتصادی را از زندانها آزاد ننمایند مطب به مطب پیگیر نصب کارتخوان شدند، مالیاتهای سنگین برای پزشکانی وضع کردند که درآمد کمی دارند، و اگر هیچ دفاعی از پزشکان ننمودند و آنها را در مجامع قضایی بییاور گذاشتند و حتی مردم را به شکایت از پزشکان ترغیب نمودند، حال با طرف کردن آنها با بیمههایی که به بدقولی تمام مشهورند همان حداقل درآمد و معیشت را هم از آنها خواهند گرفت. این توهم که پزشکان از قشر پر درآمد جامعه هستند و باید تا جایی که میتوان از آنها ستاند سبب شده که این قشر نخبه روزبروز فقیر و فقیرتر گردد. هیچ پزشکی دوست ندارد ارتباط مالی مستقیمی با بیمار داشته باشد. آرزوی ما این است که بیمهها این ارتباط مالی را برقرار کنند. ولی همهی کسانی که با بیمهها کار کردهاند میدانند که تا چه میزان در بازگرداندن پول بدقولی دارند. میدانند که بیمههای ما تا جایی که میتوانند سعی در زدن کسورات دارند تا از میزان این بازپرداخت اندک و بشدت با تاخیر بکاهند و در واقع براحتی حق پزشکان را زیر پا بگذارند. در این شرایط چگونه میتوان به چنین سازمانهایی اعتماد کرد. همین تعرفهی اندکی که مورد تصویب هیئت دولت قرار گرفته حالا به یمن چند سازمان ورشکسته نیز از ما ستانده خواهد شد. واقعا نمیدانم که دولت تا چه حد برای تحقق این موضوع پیش خواهد رفت و اصرار خواهد داشت. اما بیشک این میخ آخریست که بر تابوت پزشکی این مملکت زده میشود. باید همهی ما برای تشییع آنچه که تا این حد برایش کوشیدیم آماده شویم.
بدون دیدگاه