علم از دیدگاه سینما

انقلاب بصری در سینما

نگاهی به فیلم «تلماسه»

عبدالرضا ناصر مقدسی

در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

مهم ترین وجه معرفتی سینما، انقلاب بصری ناشی از ابعاد مختلف آن است. برای اینکه انقلاب بصری را بهتر درک کنیم باید ببینیم برای گونه انسان معرفت بصری تا چه میزانی مهم بوده و هنرهای مرتبط با بینایی تا چه میزان از لحاظ معرفتی برای انسان اهمیت دارند. بیشک همه ما از دیدن یک تابلوی زیبا و یا یک عکس فوق العاده به هیجان می آییم . اما واقعیت اینجاست که انسان بیش از هر جاندار دیگری موجودی زبانی بوده و بنداشت های معرفتی او مبتنی بر زبان می باشد. انبوه کتابها و مقالات که فرهنگ بشری را دستخوش دگرگونی کرده اند دلالت بر همین موضوع دارد. متکی بودن انسان بر زبان در ایجاد و کسب معرفت، شاید بدلیل رشد و پیچیدگی زیاد زبان در طی تکامل انسان باشد. اما در عین حال باید به این موضوع نیز توجه داشت که معرفت های بصری شاید توانایی زیادی در برابر معرفت های زبانی نداشته اند. این موضوعی است که سینما با ورود خود آن را بهم زد و سبب شد که تصویر بعنوان یک موضوع بسیار مهم در ایجاد معرفت مورد توجه قرار گیرد. بارها شده که بعد از دیدن فیلم یا سریالی، کتاب آن را در دست گرفته ام و بعد پشیمان شده ام که چرا اول فیلمش را دیدم.قدرت فیلم در به تصویر کشیدن موضوعات کتاب آنقدر زیاد بوده که مانع شده که آن حظ کافی را از خواندن کتاب ببرم و خیلی وقتها کتاب مربوطه را نیمه کاره رها کرده ام. در مورد تلماسه اما روند اتفاق برعکس بود. من رمان تلماسه اثر جاودان فرانک هربرت را خوانده بودم. این رمان بیشک یکی از مهم ترین کتب در زمینه ژانر علمی تخیلی بشمار می آید. اگر چه سلیقه مورد پسند من بیشتر  ژانر علمی تخیلی سخت است یعنی آن دسته از کتب یا فیلمهایی که به درست بودن موارد علمی مطرح شده در آن توجه بسیار داشته و سعی می کنند دایره تخیل مطرح شده در اثر از محدوده ای خارج نشود و شامل هر چیز غیر ممکنی نگردد. از مهم ترین افرادی که در این ژانر نوشته اند باید به دو جادوگر این ژانر یعنی ایزاک آسیموف و آرتور سی کلارک اشاره کرد. اودیسه های سی کلارک همواره کتابهای محبوب من بوده و در کتابخانه ام جایگاهی ویژه دارند. تلماسه اما از این دست نیست. عامل تخیل در آن بسیار زیاد الست اما تلاش فرانک هربرت در استفاده از عوامل فرهنگی و اسطوره ای ملل شرقی به کتاب پتانسیل فوق العاده ای بخشیده است. در ضمن او سعی کرده که به توانایی های انسان باز گردد. در این کتاب از ربات ها  و رایانه ها خبری نیست. انسان در جنگی بزرگ آنها را از بین برده و اکنون بجای رایانه ها بر خود و توانایی هایش تکیه دارد. همین موضوع هم سبب شده که توجه به ارزشهای اسطوره ای در این کتاب بسیار باشد. تصویر سازی در کتاب در اوج است. برای همین هم ساخت چنین فیلمی بسیار سخت و دشوار می باشد. فیلمی که باید به عناصر بصری نهایت توجه را داشته باشد تا بتواند بخوبی معرفتی را که فرانک هربرت قصد دارد در این کتاب بعنوان ارزشهای انسانی به ما معرفی کند به تصویر بکشاند. همه علاقمندان هم در  انتظار این فیلم بودند زیرا می خواستند که جادوی سینما سبب شود که توانایی های خارق العاده انسانی مطرح شده در این کتاب به عمق جان ما نفوذ نماید. اما متاسفانه این فیلم چنین توقعی را برآورده نکرد. فیلمی که می توانست یکی از بهترین فیلم های علمی تخیلی دهه اخیر محسوب شود. ولی بگمانم این فیلم جدید موفق نبود و حتی نسبت به نمونه قبلی آن که در سال 1984 توسط دیوید لینچ کارگردانی شد چیزی به عالم سینما اضافه نکرد.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
علم از دیدگاه سینما: نگاهی به فیلم «لیگ عدالت زک اسنایدر»

 فیلم «تلماسه» محصول سال 2021 و به کارگردانی دنیس ویلنوو می باشد. همواره ذکر شده که جلوه های تصویری و پیچیده کتاب تلماسه اثر فرانک هربرت مانع از آن شد که کارگردانان سینما زودتر سراغ آن بروند. لذا همه منتظر بودند که با این فیلم جدید شاهد جهشی در تصویرنگاری باشیم. فیلمی که ما را به بطن توانایی های اعجاب برانگیز شخصیت اصلی داستان یعنی  پل یا همان لسان الغیب برساند. فیلمی که به ما نشان دهد که چگونه با پیشرفت انسان، ماورا نیز می تواند به چنگ او آمده و آن را با توانایی های خود مخلوط و عجین نماید. اما متاسفانه هیچکدام این موارد در فیلم جدید دیده نشد. فیلم بیش از اندازه خواسته که کتاب تلماسه را مو به مو به تصویر بکشد تا جایی که بیینده، آن را با خوانش متن اشتباه می گیرد. انگار کارگردان بجای اینکه سعی کند با ابداعات خود متن را به تصویری زاینده و پویا بدل کند آن را توسط تصاویر می خواند. از این رو فیلم هیچ چیزی به معرفت ما اضافه نمی کند. برای کسی که کتاب را خوانده فیلم نگاهی از زاویه متفاوت به اثر جاودانه فرانک هربرت نیست. انگار فقط دارد آن را دوره می کند. همین. توانایی های درونی پل یا همان لسان الغیب یا مادرش و یا سرکرده فرقه بنی جزریت می توانست بشکلی عمیق به تصویر کشیده شود. آنجا که پل دستش را داخل جعبه می کند تا توان او در برابر درد سنجیده شود فقط ما با چهره درهم پل روبرو می شویم . ما نمی توانیم عمق درد را در وجود او ببینیم و اینکه او چگونه این درد را تبدیل به یک موقعیت متعالی می کند یعنی همان چیزی که از او در نهایت یک موعود می سازد. خیلی از مفاهیم بجای اینکه با تصویر بیان شوند در گفتگوهای خسته کننده فیلم بازتاب می یابند. اینها همه فیلم را از ارزشی که می توانست داشته باشد می کاهد. فیلم البته بخشی از کتاب اول تلماسه را به تصویر کشیده است. مفاهیمی که گفته شد در بخشهای دیگر خیلی بارزتر بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد. امیدوارم که کارگردان و فیلمنامه نویس آن به این موارد توجه کنند.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
علم از دیدگاه سینما: نگاهی به فیلم «سرچشمه های من»

انقلاب بصری سینما می تواند موللدی تازه برای ایجاد معرفت های تازه محسوب گردد. به شرطی که نخواهیم طرق مختلف معرفتی دیگر بخصوص معرفت های متکی بر زبان ورزی زمام امور سینما را به دست بگیرد. زمان اتکای سینما بر دیالوگ ولو دیالوگ های زیبا گذشته است. این تصویر است که باید تا عمق جان مخاطب نفووذ کند. تصویری که به هیچ وجه در تجارب علادی زندگی دیده نمی شود . به سخن دیگر سینما باید محلی برای تجربه های تازه باشد. متاسفانه تلماسه با اینکه دستمایه بسیار مناسبی برای اینکار داشت نتوانست به این مهم دست یابد.

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *