آیا می توان از یک اسطوره ام آر آی بعمل آورد؟

عبدالرضا ناصر مقدسی

در روزنامه شرق به چاپ زسده است

آیا می توان از یک اسطوره ام آر آی بعمل آورد؟ در نگاه اول پاسخ این سوال  منفی است. زیرا برای انجام ام آر آی از یک ابژه، آن ابژه باید ماهیت مادی داشته باشد و نمی توان از چیزی به نام اسطوره که از جنس آگاهی و تجربه بوده و فرم مادی ندارد ام آر آی بعمل آورد. ما می توانیم از اشیاء مختلف مادی مثل بدن انسان ام آر آی انجام داده و تصاویر آن را تفسیر کنیم اما صحبت از انجام ام آر آی از فرضا اسطوره ی آفرینش در آیین مانی در نگاه اول اگر تمسخرآمیز نباشد حداقل ناآگاهانه است. البته وقتی نتوانیم از یک اسطوره ام آر آی بعمل آوریم به تبع آن بسیاری از یافته های ممکن از دست می رود. زیرا ام آر آی صرفا یک روش تصویر برداری نیست . بلکه با قرار گرفتن یک ابژه زیر دستگاه ام آر آی می توانیم به خصوصیات درونی آن دست یافته و اطلاعات ذی قیمتی را بدست آوریم. اکنون نیز از وسیله های مختلف تصویر برداری همچون  سی تی اسکن در باستان شناسی و بررسی اشیاه مختلف باستانی استفاده می شود. بدین وسیله بدون آنکه صدمه ای به بافت مربوطه وارد شود می توانیم از خصوصیات و محتوای درونی آن اطلاع کسب کنیم. کاری که ما پزشکان در برخورد با بیماری های مختلف انجام می دهیم. بعنوان مثال ام آر آی وسیله ای بسیار مهم برای متخصص مغز و اعصاب جهت دستیابی به ویژگی های مغز یک بیمار است. بدین وسیله بدون آنکه جمجمه را بشکافیم می توانیم بدرون مغز بیمار سرک کشیده و محتوای آن را دیده و  به تشخیص مورد نظر برسیم. بفهمیم علائم بیمار ناشی از چیست؟ آیا سکته کرده است؟ آیا مبتلا به ام اس شده است؟ و هزار یافته مهم دیگر که در نهایت به ما کمک بسیاری در درمان بیمار می نماید.

اسطوره اما از جنس ابژه نیست. لذا این امکان از ما دریغ می شود که بتوانیم با استفاده از  این وسایل بفهمیم که در لایه های زیرین آن چه می گذرد. البته باید توجه داشت که اسطوره شباهت های زیادی با ابژه ای همانند بدن دارد. بدن نیز لایه های بسیاری دارد و بسیار فراتر از آن چیزی است که ما بظاهر می بینیم و درک می کنیم. می توانیم بدن را بصورت آناتومیک و فیزیولوژیک تعریف کنیم. مثلا بگوییم که بدن از چه اعضایی تشکیل شده است؟ چه ارگانهایی دارد و این ارگانها کجا قرار گرفته اند. می توانیم از عملکرد این ارگانها حرف بزنیم. ببینیم که قلب چگونه عمل کرده و خون را به مناطق مختلف بدن ارسال می کند و یا شیوه عملکرد مغز چیست؟ چگونه مغز فرایندی عجیب به نام آگاهی را بوجود می آورد؟ برای همه این سوال های بیولوژیک، باید از بدن لایه برداری کنیم. پاسخ به سوال های آناتومیک و فیزیولوژیک بدون پیشرفت علم تشریح امکان پذیر نمی باشد. و علم تشریح با لایه برداری از بدن و نشان دادن حقایق مستتر در آن به رشد کلی تمام علوم بسیار یاری رسانده است. اما می توان در درک لایه های تشکیل دهنده ی مفهوم بدن بسیار فراتر رفت. بدن فارغ از رمز و رموز آناتومیک و فیزیولوژیک، لایه های دیگری نیز دارد و آن مفهومی از بدن است که ما با آن زندگی می کنیم مفهومی که به بدن زیسته شهرت دارد. بدن زیسته دیگر همان بدن آناتومیک و فیزیولوژیک نیست بلکه از آن بسیار فراتر رقته و ویژگی های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و … در ایجاد  و شکل دهی به آن بسیار نقش دارند.  اینجا است که اسطوره نیز پیوندی ناگسستنی با بدن برقرار می کند. و بخش مهمی از بدن زیسته در تاریخ انسانی اسطوره ای می گردد. پس بنظر می رسد که صحبت از انجام ام آر آی از یک اسطوره هم چندان حرف عجیبی نباشد.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
قدمت سنگ ابزارها بعنوان اولین وسیله برای معنابخشی به جهان

اسطوره شناسی عصبی تکاملی بخوبی به ما نشان داده است که یک اسطوره درست همانند بدن انسان، صرفا آن چیزی نیست که در ظاهر می بینیم بلکه از لایه های مختلفی تشکیل شده است که این لایه ها در کنش با یکدیگر و حذف و اضافاتی که بواسطه برخورد آنها با هم صورت می گیرد، بوجود آمده و  در نهایت به شکل فعلی بدست ما رسیده اند. از این رو اسطوره بدلیل لایه لایه بودن خود شباهت جالب و مهمی  به بدن انسان دارد. از این رو اگر بتوانیم از  این مجموعه پیچیده لایه برداری کرده و آنها را به شکلی عینی تر مشاهده  نماییم می تواند ما را در امر شناخت اسطوره ها بسیار یاری برساند . لذا کمی کنجکاوی برای استفاده از ابزارهای علمی جهت تجزیه و تحلیل یک اسطوره می تواند بسیار مفید واقع شود.  در اینجا هم اسطوره شناسی عصبی تکاملی به کمک ما می آید. از نظر اسطوره شناسی عصبی تکاملی، اسطوره در ساحت یک موجود زنده بخصوص انسان تعریف می گردد. انسان است که اسطوره را تجربه می نماید.لذا فرایند زیستن در ساحت اسطوره، در ذهن و مغز انسان اتفاق می افتد. از این رو بخشی از ساختار اسطوره ملهم از ساختار پردازشی مغز انسان می باشد. پس می توان برای لایه برداری از یک اسطوره سراغ مغز رفت. اینکار بمثابه ورود آزمایشگاه به حیطه اسطوره شناسی تلقی می شود. اینگونه اسطوره را می توان در آزمایشگاه آزمود و جنبه های مختلف آن را همانند یک موجود زنده مورد بررسی قرار داد. برای این منظور باید به اسطوره جان بخشید. در واقع باید اسطوره را در فضای یگانه با انسانی که آن را تجربه می کند مورد تحلیل و بررسی قرار داد. از این رو بررسی اسطوره های زنده یعنی اسطوره هایی که هنوز در اقوام و ملیت های مختلف تجربه می شوند از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد. زیرا می توان بجای خود اسطوره از افرادی که آن اسطوره را تجربه می نمایند تصویربرداری مغزی بعمل آورد و یا توسط تستهای شناختی مورد بررسی قرار داد. خوشبختانه روشهای تصویربرداری می توانند امکانات خوبی را در اختیار ما قرار دهند.  یک سری از روشها اصطلاحا ساختارهای مغزی را به ما نشان می دهد. ام آر آی یا سی تی اسکن که به شکلی  مرسوم در تشخیص بیماری ها بکار می روند از این موارد بشمار می آیند. ما بواسطه آن می توانیم اجزای مختلف مغزی را مشاهده نماییم و اگر از روشهای دقیقتری همچون ترکتوگرافی استفاده نماییم می توانیم جزئیات بیشتری از مغز را نیز دیده و مورد ارزیابی قرار دهیم. اما روشهایی همچون ام آر آی کارکردی فعالیت مغز را در حین انجام کاری خاص به ما نشان می دهند. مثلا وقتی متنی را می خوانیم این روش به ما نشان می دهد که  کدام قسمت از مغز فعالیت دارد. از همین روش می توانیم برای بررسی اسطوره های زنده  استفاده نماییم. و ببینیم که در حین تجربه ی یک اسطوره ی خاص کدامیک از مراکز مغز فعال می گردند. ایجاد یک اطلس فیزیولوژیک از چگونگی تجربه ی اسطوره ای در مغز می تواند به ما در درک لایه های آن کمک نماید. اینکه بفهمیم کدامیک از مناطق مغزی و نیز ساختارهای پردازشی در شکل گیری این تجربه ی اسطوره ای دخیل می باشند می توانند به ما در درک معنای نهفته در آن یاری رسانند. اینکه یک تجربه اسطوره ای چگونه در مغز شکل می گیرد و اتفاق می افتد با توجه به دانش ما از ساختار مغز، معناهای نهفته ای از آن اسطوره را نشان خواهد داد.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
خیزش دوباره اسطوره ها در انتهای رشد تکنولوژیک تمدن ها

بگمان من ورود شیوه های جدید علوم تجربی در بررسی اسطوره ها بحث و باب تازه ای را در این زمینه می گشاید. دیگر نمی توان به خوانش متون و بحث های زبان شناختی و سایر روش های مرسوم در بررسی اسطوره ها دلخوش داشت. بگمانم هرآنچه این روشها در مورد اسطوره می توانستند بیان کنند، گفته اند. و حالا باید از روش هایی کاملا جدید برای بررسی اسطوره ها سود جست. اسطوره شناسی عصبی تکاملی بر اساس همین نیاز است که بوجود آمده و در عین حال نتنها موضوعات جدیدی در مورد ماهیت اسطوره ها به ما می گوید بلکه جنبه های شگفت انگیزی از ماهیت انسانی را نیز بر ما مکشوف می نماید.

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *