نقش علوم اعصاب در جنگ ها و سلاحهای آینده
عبدالرضا ناصر مقدسی
در روزنامه شرق به چاپ رسده است
من یک طرفدار کامل صلحم و ارزش گفتگو و تعامل را بالاتر از هر چیز دیگری می دانم. هیچ چیز بالاتر از حفظ جان آدمی نیست. امیدوارم روزی بشر به قابلیت های بزرگ و درخشان گفتگو و تعامل پی ببرد و توان گفتگو از ارزشهای بزرگ او محسوب شود. بتواند بر خشم، آز، نفرت و طمع خود غلبه کرده و مشکلات خود با دیگران را با گفتگو حل کند. بتواند به حقوق دیگران احترام گذاشته و تمام سعی اش ایجاد دنیایی بدون مرز و با صلحی عمیق و همه جانبه باشد. صلحی که ذهن ها را درگیر خود کند و دغدغه ی آدمیان محسوب گردد. صلحی که از آرامش عمیق وجود برخیزد. شخصا نمی دانم آیا روزی بشر به چنین توانایی ای خواهد رسید. آیا معلمان بزرگی ظهور خواهند کرد که آموزه هایی این چنینی را به بشر بیاموزند؟ شخصا امیدوارم شاهد چنین دنیایی باشم اما متاسفانه در جهانی که زندگی می کنیم ناگزیر از داشتن ارتشی قوی و روزآمد هستیم که با تمام توان بتواند از ملت و داشته هایمان دفاع کند. ارتش باید در اختیار و خدمت مردم باشد و هیچ کس نباید از رسیدن به چنین مهمی خودداری نماید.تا طمع، آز و نفرت در وجود آدمی سیلان می کند ناگزیر از قوی بودن در مقابل چنین تهدید هایی هستیم. آنچه در اینجا هم می نویسم متاسفانه بدلیل همین نیاز است.
دنیا با سرعت و حدت در حال تغییر است. علم چهره ی همه چیز را تغییر داده است. و بسیار طبیعی است که کشورها بخواهند از آن برای هر چه مجهزتر کردن خود استفاده نمایند. دنیا به جهانی پر از فرصت بدل شده که اگر دولت ها بدان توجه کنند می توانند رفاه بسیاری را برای همه به ارمغان بیاورند.اکنون کشورهای بزرگ و پیشرفته هزینه بسیاری را صرف همین تحقیقات و استفاده از این فرصت ها و تکنولوژی ها در عرصه نظامی می کنند. تحقیقاتی که کاملا مخفی بوده و می توانند چهره جهان را دگرگون نمایند. علوم اعصاب با جهش های بزرگی که در چند سال اخیر پیدا کرده نقشی اساسی در این تحقیقات دارد. بطوریکه حتی حوزه ای جدید به نام neuro-weapon شکل گرفته که از تاثیر علوم اعصاب در ساخت سلاح های جدید سخن می گوید. neuro-weapon به هر آن چیزی در این حیطه گفته می شود که به ارتباط مغز با دیگری و یا با یک وسیله منتهی شود. همان چیزی که از آن با عنوان ارتباط بین ماشین – مغز و یا سایبورگ نام برده می شود. و وقتی این اصطلاحات مطرح می شود می توانیم سراغ صدها فیلم علمی تخیلی برویم که از قدرت سایبورگ ها صحبت می کنند. سربازانی که در ترکیب مغز بیولوژیک با تکنولوژی های جدید به قدرتی بسیار دست یافته و می توانند بعنوان یک سلاح به کار روند. کاملا مشخص است که چنین امکانی به فیلمهای علمی – تخیلی محدود نمانده و بسرعت توسط قدرتها بعنوان یک سلاح بالقوه مرگبار مورد توجه قرار می گیرد. واقعیت هم این است که خارج از ژانر علمی – تخیلی، ارتباط بین ماشین و انسان در دو دهه گذشته رشد چشمگیری یافته و همین الان بسیاری از بهترین شرکت های تکنولوژیک دنیا در حال کار روی این موضوع می باشند. فرض کنید که سلاح شما بتواند در ارتباط مستقیم با ذهن و مغز شما باشد. هم کارایی سلاح و هم توانایی شما در استفاده از آن بشدت افزایش می یابد. اما استفاده از نوروتکنولوژی در جنگ ها به این مورد محدود نیست و محققان در این زمینه بسیار فراتر رفته و موضوعات دیگری را نیز بررسی می کنند. سوال مهم اینجاست که چگونه می توانیم با استفاده از علوم شناختی توانایی های ذهنی سربازان خود را افزایش و در عین حال توانایی های ذهنی دشمن خود را کاهش دهیم. بجای اینکه از گلوله و موشک و هزار وسیله دیگر برای از بین بردن دشمن خود استفاده نماییم می توانیم قابلیت های شناختی او را تحت تاثیر قرار داده و کاهش دهیم و سبب برتری خود بر دشمن شویم. استفاده از پروتزها و میکروچیپ ها که امروزه از مهم ترین بحث ها در سطح جهانی است می تواند بخوبی به تقویت قوای شناختی یک سرباز کمک کند. میکروچیپ ها به تراشه الکترونیک کوچکی عنوان می شود که ابتدا برای درمان بعضی از بیماری ها همچون پارکینسون بکار گرفته شد. این وسایل که با عمل جراحی در مناطق عمقی مغز قرار گرفته و با تحریک آنها سبب بهبود علائم این بیماران می گردد. وقتی می توان با ارتقای توانایی یک بافت آسیب زده، فعالیت و توانایی یک بیمار را ارتقا بخشید بی شک این فکر سریعا بوجود می آید که از همین امکانات برای افزایش توانایی یک فرد نرمال نیز استفاده شود. این توانایی می تواند بسته به مقصود فرد متفاوت باشد. و چه بسا در صنایع نظامی هدف افزایش توانایی ذهنی افراد در تشخیص موقعیت، تصمیم گیری سریع و بموقع و یادگیری توانایی ها و مهارت هایی باشد که در حالت عادی باید زمان زیادی برای آن وقت گذاشت.از سوی دیگر همین پروتزها می تواند وسیله برای برقراری ارتباط با یک وسیله یا ماشین تلقی گردد. اینکه ارتباط یک سرباز با صلاحی که در دست دارد نه یک ارتباط تکنولوژیک بلکه کاملا بیولوژیک تلقی گردد و هر سلاحی برای سربازی خاص طراحی شود این امکان را به فرد می دهد که از تمام توانایی های ذهنی و زیستی خود در میدان نبرد استفاده کرده و بتواند کنترل کاملی بر عملکرد خود با سلاح داشته باشد. به سخن دیگر این رویکرد سلاح و فرد را یکی می کند و نسل جدیدی از سربازان را بوجود می آورد. نکته مهم اینجاست که علی رغم ظاهر عجیب آنچه گفته شد تحقیقات بسیاری در این زمینه در حال انجام بوده و یکی کردن تکنولوژی و بیولوژی، آینده بشریت در تمام ابعاد محسوب شده و نقطه قوت هر کشوری در جنگ های احتمالی پیش رو است.
از این رو همانطور که دکتر جیمز ژیاردینو عنوان می داند آینده جنگ ها را دیگر نه موشک های دوربرد و بالستیک، نه سلاحهای هسته ای بلکه این مغز است که تعیین می کند. و یک ارتش قدرتمند برای دفاع از سرزمین خود نیازمند توجه همه جانبه به این پدیده ی جدید ، مهم و رو به رشد می باشد.
بدون دیدگاه