کمبوجیه و جنونش: نگاهی به یک شاهد پزشکی
عبدالرضا ناصرمقدسی
دیرینه پزشکی یکی از علوم بینارشتهای جدید است که با توجه به دانستههای پزشکی به کندوکاو در تاریخ پرداخته و سعی میکند بر دانستههای تاریخی ما بیفزاید. بعد از نوشتن مقاله «کوروش بزرگ در آینه آناتومی پزشکی» دوستان بسیاری مرا مورد لطف قرار دادند و علاوه برگوشزد کردن کاستیها استفاده از روشهای جدید در شناخت تاریخ خودمان را بسیار ضروری دانستند. لطف و محبت دوستان مرا واداشت تا این کار را ادامه دهم. البته باید بگویم برای خودم نیز اینکار جذابیت بسیاری دارد و وقتی متوجه موضوعی میشوم که تا پیش ازاین کسی بدان پی نبرده این شادی مضاعف میگردد. آرزومندم که تاریخ و فرهنگ ما توسط رشتههای جدید و علوم بینارشتهای که روزبروز بر تعداد آنها افزوده میشود مورد کند و کاو قرار گیرد. زمان آن رسیده که از روشهای سنتی عبور کنیم و با استفاده از علوم جدید به عمق فرهنگمان نفوذ کرده و خوب و بد آن را مورد تحلیل قرار دهیم.
تنها بدین وسیله است که فرهنگ ما میتواند به زندگی خود ادامه دهد. فرهنگ ما در این روزگار بیش از هر زمانی نیازمند پیرایش است. آنچه میتواند سبب افول ما گردد باید بسویی نهاده شده و نکات مثبت این فرهنگ که بقای آن را تا کنون تضمین کرده تقویت گردد. نگارنده مورخ نبوده و دانش تاریخی چندانی ندارد. آنچه مینویسد از منظر علم پزشکی است که در آن تحصیل کرده است. لذا به نقصانهای این تحقیقات بیش از هر کسی واقف است. در این قسمت پس از اینکه نگاره سنگ بالدار را مورد تحلیل قرار دادیم، به دومین پادشاه هخامنشی یعنی کمبوجیه دوم فرزند کوروش کبیر میپردازیم. دست برقضا یک تشخیص پزشکی یعنی جنون در متون مورخان یونانی همچون هرودوت به او نسبت داده شده است و وقتی پای بیماری به میان بیایبد دیرینه پزشکی نیز میتواند به ما در مشخص کردن واقعیت موضوع یاری برساند.
کمبوجیه: پادشاهی دیوانه؟
وقتی به تحلیل تصویر گئومات و نیز داریوش کبیر رسیدیم بیشتر در مورد داستان کمبوجیه صحبت خواهیم کرد. کمبوجیه توسط پدر برای جانشینی تربیت میشود و پس از به تخت نشستن، کار پدر را به اتمام رسانده و به مصر حمله میکند و آن را فتح مینماید. از این رو کمبوجیه دوم را سرآغاز دودمان بیست و هفتم فراعنه مصر میدانند. او از روش پدر در فتح بابل استفاده کرده و به ادیان محلی احترام کامل گذاشته و تمام آیینهای باستانی مصر را به جا میآورد. همچنین از افراد بومی و کارگزاران همان منطقه برای حکومت مصر استفاده میکند. در عین حال از قدرت و ثروت کاهنان مصری میکاهد. اما منابع یونانی بویژه آنچه در تاریخ هرودوت آمده او را فردی دیوانه و مستبد تصویر می کند.
هرودوت از قول مصریان عنوان میکند که کمبوجیه به آداب و رسوم آنها بیحرمتی کرده و گاو مقدس آپیس را که از نظر مصریان تجلی خداوند بود با خنجر میکشد. هرودوت در ادامه میگوید که کمبوجیه به کفاره این گناه دچار جنون میشود و البته ذکر میکند که قبل از آن نیز نشانههای جنون را داشته از جمله اینکه برادر خود بردیا را کشته است. همچنین از قول مصریان عنوان میکند که او خواهرش را هم که با وی در مصر همسفر بود میکشد. همچنین اعمال جنسی غیر متعارفی چون همخوابگی با خواهرانش را عنوان میکند و حتی میگوید که او از بزرگان پارس نظرشان را در مورد قانونی بودن ازدواج با خواهرانش میپرسد. او کارهای جنون آمیز و وحشیانه دیگری نیز به کمبوجیه نسبت میدهد.
تحقیقات جدید اما اقوال هرودوت را قبول نداشته و آنها را ساخته کاهنان مصری میدانند که بدلیل اقدامات کمبوجیه از قدرت و ثروتشان کاسته شده بود. تحقیقات باستان شناسی هم نشان میدهد که نتنها گاو مقدس آپیس بدست کمبوجیه کشته نشده بلکه بنا به همین شواهد، او با شرایع کامل مصری به ستایش گاو مزبور دست زده است. در واقع اینکار همسو و در ادامه اقدامات پدرش در احترام به ادیان دیگر بود حتی اگر این ادیان متعلق به اقوام مغلوب بودند. در کتیبهای که در کنار قبر گاو مقدس آپیس وجود دارد اینگونه آمده است:
«در سال ششم، سومین ماه از فصل شمسو، روز دهم در دوران پادشاهی شاهنشاه دو مصر بالا و پایین و ازبس، پروردگار بزرگ رع که او را زندگی جاودانی باد. خداوند آپیس با آرامشی تمام به سوی باختر زیبایش [آرامگاهش] راهنمایی شد؛ و او را در گورستان و در جایی که فرعون برای او ساخته بود، جای دادند. پس از انجام همهٔ مراسم که برای مومیایی کردن آن لازم بود، جامهای گرانبها بر او پوشانیدند و همهٔ آرایشها و گوهرهای گرانبهایش را با وی در آرامگاه جاودانیش جای دادند. اینها همه به همان روش انجام شد که فرعون کمبوجیه که جاویدان باد، فرموده بودند.»
طبق نوشتههای رسمی در داخل مقبره آپیس، گاو مزبور در زمان کمبوجیه میمیرد اما کمبوجیه دستور میدهد که با مراسم کامل به خاک سپرده شود. از این رو بنظر میرسد که نتنها داستان جنون کمبوجیه هم ساختگی باشد، اینکه او بردیا را به قتل رسانده نیز بطور کلی زیر سوال بوده و بنظر میرسد که منافع مصریان و ایرانیان (داریوش کبیر) همسو با تخریب چهرهی کمبوجیه بوده است.
اما شواهد دیرین پزشکی چه می گوید؟
تا آنجایی که نگارنده جستجو کرده تنها تصویری که از کمبوجیه باقی مانده در مصر باستان و بر روی تابوت گاو مقدس آپیس بوده که او را در حال عبادت آن نشان میدهد. در بالای آن هم این عبارات نوشته شده :
«نماد هوروس، پروردگار آفتاب درخشان، فرعون مصر بالا و پایین. پروردگار رع، کمبوجیه خداوندگار مهربان و سرور دو کشور»
که موید این است که فرعون مزبور کمبوجیه می باشد.
چه نکاتی را از این تصویر میتوان دریافت؟ اولا کمبوجیه از نظر شمایل نیز بصورت یک فرعون مصری تصویر شده است. که باز نشان از تبعیت او از آیینهای این کشور دارد. اما از نظر دیرینه پزشکی مهمترین نکته در حالت نشستن اوست: مشخص است که در این نشستن از رسومی خاص تبعیت شده که نشان از عقلی سالم دارد که میداند باید چکار کند. اما مهمترین یافته دیرینه پزشکی اینجا نیست. مهمترین یافته را یکی از بزرگان مصری که اتفاقا پزشک بزرگی نیز هست در اختیار ما میگذارد.
اوجاهورسنت یا اوجاهوررسنه خدمتگزار نیث، ایزدبانوی سائیس، در دلتای غربی بود.
از او تندیسی همراه با یک کتیبه یافت شده است که اکنون در موزهی واتیکان نگهداری میشود و مهمترین منبع برای بررسی زندگی و اقدامات او میباشد. لذا برخلاف بسیاری از موارد دیگر شناخت اوجاهورسنت فقط متکی بر متون یونانی نبوده و توصیفات درون فرهنگ مصری نیز به شناخت او بسیار یاری رسانده است.
در این کتیبه ما مطالب خوبی را در مورد زندگی نامه وی متوجه میشویم. او از بزرگان مصری و خادم اله نیث و در ضمن یک پزشک بوده که به سه فرعون یعنی پسماتیک ، کمبوجیه دوم و داریوش اول خدمت مینموده است. پس از فتح مصر توسط کمبوجیه او به همکاری با هخامنشیان پرداخت و از نفوذ خود برای آشنا کردن شاهان هخامنشی یعنی کمبوجیه و داریوش کبیر با فرهنگ مصری استفاده کرد. همین نقش او در زمان دو پادشاه هخامنشی ناشی از منش مصالحهگر و استفاده از بزرگان و کارگزاران بومی توسط هخامنشیان بخصوص کمبوجیه در مصر دارد.
او در این کتیبه از کمبوجیه با عناوینی چون «آورندهٔ نظم»، «پاسدار آیینهای مردمی و دینی» و «بری از خشونت» یاد میکند که موید صحت عقل کمبوجیه بوده است. او بعنوان رئیس پزشکان منصوب شد و رسالت خود را بعد از مرگ کمبوجیه ادامه و با داریوش به شوش رفت. او در بازگشت این اجازه را یافت که مدارس آموزشی و فرهنگی مشهور به خانه زندگی را احیا و در تمام مصر بگستراند.
خانه زندگی یا پر-انخ همانطور که گفته شد از اهمیت آموزشی و فرهنگی بسیاری در مصر باستان برخوردار بود. باید تذکر داد که قبل از اوجاهورسنت نیز این خانههای زندگی در مصر باستان وجود داشته و او بنوعی میراثدار این سنت در مصر بوده است. با اینکه خانههای زندگی تحت تاثیر کلی مفاهیم دینی بوده و در عین حال موضوعاتی چون پزشکی نیز در آن تدریس میشده اما اوجاهورسنت بعنوان رئیس پزشکان بار مفهومی آن را در این مدارس افزوده و سبب اصلاحات قابل توجه در این مدارس شده است. ناتوانی پزشکان مصری در درمان داریوش کبیر باعث شد که پادشاه هخامنشی دستور به ارتقای علم پزشکی در مصر باستان دهد و همین موضوع تغییر رویکرد این مدارس را توضیح میدهد.
اما چرا توضیح این موارد اهمیت دارد؟
در علم پزشکی یکی از مهمترین مستندات در مورد بیماری و یا سلامت یک فرد، گواهی پزشک است. بعنوان مثال بیماری با گزگز دست آمده و برای وی تشخیص ام اس مطرح میباشد. او شرح حالی از تاری دید هم در سه سال قبل میدهد. میدانیم که در بیماری ام اس، تاری دید جزئی از شایعترین علائم بوده که بصورت التهاب عصب چشم یا همان نوریت اپتیک رخ میدهد. و لذا بسیار مهم است که مشخص کنیم آیا چنین شرح حالی درست بوده و یا نه. یعنی اینکه آیا واقعا بیمار در سه سال پیش دچار نوریت اپتیک شده است یا خیر؟
یکی از مهمترین شواهدی که به ما در بررسی صحت و سقم موضوع کمک میکند گزارش یک پزشک در همان سه سال قبل است. یعنی پزشکی بیمار را معاینه کرده و طبق معاینه نوریت اپتیک را تایید کرده باشد. چنین چیزی جزئی از سوابق پزشکی بیمار محسوب میشود و میتواند به ما در برخورد با بیماری فعلی وی بغایت یاری رساند. پس یک گزارش پزشکی یا گزارشی که توسط یک پزشک تعیین شده باشد در برخورد با بیماری و سوابق آن بسیار یاری کننده است. دست برقضا چنین اتفاقی در مورد کمبوجیه دوم نیز افتاده است. گفتیم که اوجاهورسنت نتنها یک پزشک است بلکه یک پزشک عالی قدر است بطوریکه مسئولیت تحول و اصلاح مدارس زندگی با هدف ارتقای علم پزشکی در مصر باستان بدو سپرده شده است. پس آنچه او میگوید میتواند یک گزارش پزشکی نیز تلقی گردد. و این پزشک همانطور که گفته شد با الفاظی چون برقرار کننده نظم و بری از خشونت از کمبوجیه یاد کرده که دلالت بر سلامت روان او دارد. همانطور که مطالعات نشان دادهاند پزشکان مصری با مفهوم جنون و سلامت روح آشنایی داشتند و لذا تشخیص چنین چیزی در صورت وجود برای اوجاهورسنت آنهم بعنوان یک پزشک عالیقدر سخت نبوده است.
اما این بررسی چه نتایجی دارد؟
تا مدتها نظرات در مورد کمبوجیه تحت تاثیر روایات هرودوت و نیز گفتههای داریوش کبیر در کتیبه بیستون بود. اما اکنون محققان در سایه یافتههای جدید باستان شناسی میدانند که این روایت ها درست نمیباشند و بنظر میرسد که تاریخ در جهت منافع مصریان و نیز ایرانیان تحریف شده است. بیشک استفاده از روشهای جدیدی همچون دیرین پزشکی میتواند به ما در تحلیلهای باستان شنایختی و نیز تاریخی یاری رسانده و در کشف آنچه در سرزمین ما اتفاق افتاده موثر واقع شود.
بدون دیدگاه