علم از دیدگاه سینما
سفری به دوردستهای جسم و جان
نگاهی به فیلم «نوا زمبلا»
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است
فیلمهایی که به بررسی زندگی کاشفان بزرگ و راههایی که طی کرده اند می پردازند شاید در نگاه اول چندان تناسبی با صحبتهای قبلی ما نداشته باشد. هر چه باشد ما بطور عمده در مورد انبوهی از فیلمهایی علمی تخیلی صحبت می کنیم که بارقه ی علم در آنها بسیار پررنگ می باشد. کاشفان کسانی بودند که بطور عمده به لوازم سفر همانند نقشه خوانی و ستاره خوانی آشنا بوده، جرئت بسیار داشته و می توانستند ریسک های بزرگی بنمایند. همین خصوصیات نیز باعث شده که به موفقیت هایی این چنین بزرگ دست یابند. اما واقعیت اینجاست که این اکتشافات بیش از هر چیزی در مورد عطش انسان نسبت به کشف دنیاهای جدید است. همان چیزی که در علم سبب پیشرفت می شود. شاید و حتما انگیزه های دیگری نیز در پس ذهن این کاشفان بوده است. از جمله می توان به حس ماجراجویی، تمایل به کسب شهرت و ثروت اشاره کرد. اما بالاتر از همه ی اینها آن هم برای کسانی که می دانند خطر مرگ در چنین سفرهایی بالا هست، مهمترین انگیزه همان حس کشف دنیاهای نو است. دنیای نو می تواند بمعنی هویت نو و زندگی نو باشد و یک فرد با کشف چنین دنیایی، آن را برای خود کرده و خود را تغییر می دهد. پس چنین سفرهایی عملا به رشد آگاهی انسان یاری رسانده اند.
پیشبرد تکامل انسانی
نمی توان از نقش کشف آمریکا، استرالیا، اندونزی، قطب شمال و جنوب و هزاران جای دیگر در پیشبرد تکامل انسانی چشم پوشی کرد. همین حالا که من دارم این یادداشت ها را می نویسم سازمان ناسا در حال انجام یکی از بزرگترین سفرهای انسانی بر روی مریخ می باشد. اینکه با قدرت تمام، فضاپیمایی را در سطح مریخ بنشانند و هلی کوپتر کوچکی را در سطح آن به پرواز در بیاورند و حتی دست به تولید اکسیژن در محیط خشک و خطرناک مریخ بزنند جز تلاش برای کشف و خلق دنیاهای نو، هیچ معنای دیگری ندارد. سفرهای انسانی ادامه دارد. انسان آرام نمی گیرد هر چند این تلاشها منجر به تغییر ماهیت خود او شود. شاید هنوز مناطقی کشف نشده روی زمین وجود داشته باشد اما فضای بیکران مهم ترین مکانی هست که دیر یا زود انسان باید به دوردست ترین مناطق آن سفر کند. این سفر مستلزم تغییرات بسیاری خواهد بود که ما در بعضی از یادداشتهای قبلی بدان پرداخته ایم. شاید باید به یک سایبورگ بدل شویم تا بتوانیم فشار ناشی از چنین سفرهایی را تحمل کنیم. شاید باید تغییری در ساختار بیولوژیک یا حتی فیزیکی ما اتفاق بیفتد.
اینها همه موضوعاتی است که به تغییر ماهیت انسانی منجر خواهد شد اما انسان برای کشف دنیاهای جدید مطمئنا دست به همه ی آنها خواهد زد. فیلم «نوا زمبلا» به یکی از این سفرهای اکتشافی در زمانهایی می پردازد که خوی استعماری انسان او را به کاوش در منابع و راههای جدید کشاند. ملوانان و ناخدایان بسیار متبحر با جرئت فراوان سعی نمودند که در مسیرهای تازه قدم بگذارند و بسیاری نیز جان خود را بر روی این کار گذاشتند. این فیلم سفری واقعی را از گذرگاه شمال شرقی به نمایش می گذارد. وقتی بدنبال حمله اسپانیا، راههای کشور هلند به نواحی ای چون هند و چین بسته شده بود آنها برای تجارت با این کشورها بدنبال کشف مسیرهای تازه ای هستند و با مشقت بسیاری که در این فیلم به نمایش در آمده و منجر به فوت چند تن از آنها هم گشته، این مسیر را در نهایت پیمودند. آنها در میان یخهای قطب شمال گیر افتادند. با سرما و خرس قطبی جنگیدند. گرسنگی و تشنگی را تحمل کردند تا در نهایت توانستند به اهداف خود برسند. اما نکات بسیار مهمی در این فیلم وجود دارد که انسان را به تامل واداشته و راز پیروزی یک ملت را مشخص می کند. قهرمان اصلی فیلم اتفاقا کسی هست که تا بحال به هیچ سفر دریایی ای نرفته است.
تدوام وجود انسان و علم
اما فرد دانشمندی است که می تواند بخواند و بنویسد و در عین حال می تواند از روی ستارگان جهت حرکت را پیدا کند. در نهایت هم، هم اوست که رهبری گروه را بر عهده گرفته و می تواند سایرین را نجات دهد. آنچه او را از همه متمایز می کند تمایل وی به نوشتن است. او با این توصیه نامه وارد کشتی می شود که می تواند این سفر ار بنویسد. می تواند کار این افراد را جاود انه کند و کاپیتان کشتی که به فراست این موضوع را دریافته و او را به کشتی می برد. او در مشاجره ها برای تعیین مسیر حرکت کشتی، حضور دارد. او به جزئیات دقت کرده و همه را یادداشت می نماید. و همین کار او است که سبب می شود نام این افراد و کاری که انجام دادند در حافظه تاریخ ثبت شود.نوشتن در بدترین شرایط حتی زمانی که معلوم نبود بتوانند به زندگی خود ادامه دهند و حفظ این یادداشت ها تا آخرین لحظه از خصوصیات یک دانشمند است. کسی که می داند تدوام وجود انسان به علم و ثبت داده ها وابسته است. اینکه فردی در سال 1596 چنین خطری را به جان بپذیرد فقط برای اینکه روایت آن را بنویسد نهایت حس تاملی دانشمندانه در جهان است.
فیلم به تمام این دلایل، دیدنی ست. سفر آغاز می شود. مخاطرات بسیاری همراه با این سفر وجود دارد. اینکه در یک کشتی کوچک این همه انسان برای مدت زمان زیادی باید با یکدیگر زندگی کنند فقط می تواند نشان از نظمی دقیق و در عین حال کشنده باشد. فقط دریا و کشتی و کوچک بودن آن نیست. سرمای کشنده و بعد گیر کردن در توده های یخ و نابودی کشتی بر تمام این خطرات افزوده می شود. آنها با درایت از باقی مانده کشتی برای خود سرپناهی ساخته و زمستان را با هر مشقتی که می شد سر می کنند. اما حالا که بهار آمده و یخها در حال آب شدن است حس حرکت به جلو آنها را وادار می کند که از همان خانه ای که ذاشتند قایقهای کوچکی ساخته و دوباره دل به دریا بزنند. کاری که سرانجام آنها را به نجات رسانده و در عین حال راهی جدی را در برابر انسان می گشاید. کارگردان سعی کرده تمام این تلاشها و مشقتها را بخوبی نشان دهد.
از سوی دیگر اینکه فیلم از چشم یک دانشمند نویسنده نقل می شود به زیبایی آن افزوده و بنوعی طلیعه های رویش بارقه های علمی را در اروپای قرون وسطا بخوبی نشان می دهد.
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس
بدون دیدگاه