۲۹ اسفند ۱۴۰۱
عبدالرضا ناصر مقدسی
در شلوغی انتهای سال راهی تجریش شدم و دل در شلوغی و رفت و آمد مردمان زدم. اولین چیزی که در مسیر به چشمم خورد ساختمانی اهدائی از طرف دکتر صبار فرمانفرمائیان وزیر بهداری دکتر مصدق به انیستیتو پاستور بود. انیستیتویی که توسط پدرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما پایه گذاری شده بود.
یک لحظه به فکر فرو رفتم که این چه خانواده شگفت انگیزی بوده که این همه نقش در تاریخ معاصر ایران داشته و این همه انسان لایق و در عین حال با عقاید متنوع از دل آن بیرون آمده اند. ای کاش فرصتی بود تا بیشتر با این خانواده آشنا می شدم. همینطور پیاده گذشتم . جمعیت انبوه مردمان من را با خود می برد.
گاه با خودم فکر می کنم این همه انسان دنبال چه چیزی هستند. و گاه با خودم فکر می کنم چرا در پس هر چیزی دنبال علتی هستم. لابد آمده اند بیرون تا قدم بزنند . همین. خنده ام می گیرد. باز پیش می روم تا به تکیه معروف تجریش برسم جایی که تبدیل به بازاری بزرگ و در عین حال گران شده است.
بوی نوروز می آید و جنب و جوش آدمیان برای خریدهای نمادهای آن.
🙂