طبیبانه های تاریخ ما
زمان فیزیکی و زمان انسانی
عبدالرضا ناصر مقدسی
این مطلب در روزنامه شرق به چاپ رسیده است.
به تاریخ وقایع طبیعی و فیزیکی کاری نداریم. کاری نداریم فلان آتشفشان در چه سالی فوران کرد و یا دایناسورها چند میلیون سال بر روی زمین زندگی کردند. موضوع تاریخ آنگونه که در بحث ما می آید تاریخ انسان هاست. پس موضوع آدمهاست. تاریخ هم بازگویی داستان همین آدمهاست. کارهایی که کرده اند، روابطی که داشته اند و صدها جیز دیگر. پس چیزی مجزا به نام تاریخ با هویتی مستقل وجود ندارد.
اینکه می گویند تاریخ قصاوت خواهد کرد حرف درستی نیست:
آدمها هستند که قضاوت خواهند کرد. توجه به این موضوع بسیار مهم است زیرا در ادبیات گفتاری ما تاریخ بعنوان یک فرایند یا موجودیتی است که هویتی مجزا دارد. فکر می کنیم تاریخ خود بطور فی نفسه باعث یا مانع وقوع حادثه ها می گردد. اما اینطور نیست. ما انسان ها هستیم که همه چیز را بوجود می آوریم. از این رو باید بسیار مراقب رفتار و کردار خودمان باشیم.
تاریخ در مورد ما قضاوت نخواهد کرد بلکه این آدمها هستند که ما را در کرسی نقد و بررسی می نشانند و تاثیر رفتارها و کردارهای ما را مشخص می کنند. این است که درست رفتار کردن و اخلاقی بودن از اهمیت بسیاری برخوردار است . آدمها در شبکه ای پیچیده به یکدیگر متصل هستند و این اتصال نتنها زمان حال بلکه گذشته و آینده را نیز شامل می شود. شاید این ویژگی انسان ها باشد که آنها را در شبکه ای پیچیده از اتصالات قرار می دهد اتصالاتی که لزوما علی نیز نیستند و می تواند در آنها عدم قطعیت نیز وجود داشته باشد. لذا این موضوع، نقش آدمیان را در گذشته و حال و آینده بسیار مهم می نمایاند.
اما چرا تاریخ آدمیان تا بدین اندازه پیچیده بوده و تاثیر آدمی در این ساختار پیچیده می تواند تا مدتها ادامه یابد. برای پاسخ به این سوال بینیم تاثیر یک آدمی چگونه خواهد بود؟
آیا صرفا یک کنش و واکنش است؟یا فراتر از آنها؟
در علم تاریخ کمتر به ویژگی های انسانی در تغییر مفهوم زمان توجه شده است. در علم تاریخ زمان ابژه ای است خطی که همه چیز در قالب آن اتفاق می افتد. درست است که دیگر شاید روح هگلی تاریخ بعنوان موجودیتی مجزا مورد پذیرش نباشد اما در برخورد با وقایع تاریخی کماکان زمان از دید نیوتنی آن بکار گرفته می شود. نیوتن به زمان ماهیتی مطلق بخشید. از نظر او زمان و مکان هویت هایی مستقل از اجسام دارند. انگار اشیا درون زمان و مکان قرار گرفته اند و ما می توانیم فارغ از بود و نبود اشیا، زمان و مکان مطلق داشته باشیم.
پس درست است که با سقوط کمونیسم دیگر آن روح تاریخی مورد پذیرش نیست اما مطلق بودن زمان کماکان وجود دارد و ما تابعی از حرکت زمان به جلو هستیم. و چون بردار زمان از این منظر یکسویه است لذا تاریخ انسان ها هم اینگونه دیده و روایت می شود. باید توجه داشت که مفهوم زمان در تاریخ موضوعی اساسی است. یعنی نگرش ما به تاریخ منوط به رویکرد ما به مقوله زمان است. اگر ما زمان را خطی درک کنیم تاریخ را هم خطی خواهیم دید.
اما بدلایلی که خواهیم گفت تاریخ مقوله ای خطی در ذهن آدمیان نیست. اولا از منظر فیزیک مدتها است که مفهوم زمان مطلق نیوتنی رد شده است. نظریه نسبیت نتنها بیان کرد که زمان مقوله ای نسبی است، بلکه هویتی مجزا نیز نداشته و در ترکیب با مکان، فضا-زمان را بوجود می آورد. پس نمی توانیم همان دید برداری را به وقایع زمانی داشته باشیم. نکته مهم بعدی وجود انسان است . تاریخ را انسان می سازد و مهم ترین مشخصه انسان بیولوژی اوست. این بیولوژی شامل درک او از زمان نیز می شود. به سخن دیگر درک انسان از زمان لزوما منطبق بر زمان فیزیکی نیست. درک انسان از زمان می تواند تابعی از شرایط بدنی- ذهنی وی باشد. لذا انسان تاریخ زمانمند را بشکلی دیگر و متفاوت از زمانبندی فیزیکی درک می کند. ترتیب وقایع و اهمیت آنها از دید انسانی می تواند با دید مورخان تفاوت ماهوی داشته باشد. همین که ما می توانیم در گذشته ها غور کنیم یا به آینده فکر نماییم همه و همه ناشی از ماهیت بیولوژیک انسانی ماست.
پس اگر رویکردی طبیبانه بمعنای در نظر گرفتن تمام عوامل و ویژگی های انسانی به تاریخ داشته باشیم آنگاه باید در ترتیب زمانی وقایع و نیز ارتباط آنها با یکدیگر بازنگری جدی نماییم. این رویکرد کنش انسان ها را بسته به درک آنها از زمان و مکان تعریف می کند. زمان و مکانی که خود انسان ها بوجود می آورند و خود تاریخ بعنوان پدیده ای مستقل هیچ نقشی در بوجود آوردن آن ندارد.
سلام و عرض ادب واحترام
از سما خیلی خیلی متشکرم که این مطالب عالی رو برای ما مینویسید
مطلب تاریخ وزمان عالی بود
واقعیت من خودم همین اواخر زیاد به مبحث زمان فکر کردم و مقداری هم کند و کاو کردم
اخیرا متوجه شده بودم که زمان آنگونه که فکر میکردم نیست و وقایعی که در تاریخ رخ دادن خیلی از مادور و جدا نیستن و تنها مثالی که تونستم براش پیدا کنم این بود که زمان مثل یک چمدان هست که توسط ما حمل میشه و میتونیم در اون رو بازکنیم ومحتویات اون رو که تاریخ هست خارج کنیم و اونهارو مشاهده کنیم
ولی قطعا باید این مثال رو ارزیابی میکردم که نهایت کلام حضرت امیر برام مفید بود که فرمودن عمر انسان از ظرفهای زمان تشکیل شده که وظیفه هر انسانی پرکردن درست و به موقع اون ظرفهاست
والان هم که مطلب شما رو خوندم بسیار برام مفید و تکمیل کننده بود
انشالله سلامت و برقرار باشید
سلام و ادب
باسپاس فراوان از شما همراه گرامی
با سلام و سپاس فراوان