دغدغه های طبیبانه
مالکیت معنوی واکسن کرونا
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است
پس از اعلام حمایت ایالات متحده از لغو مالکیت معنوی تولید واکسن کرونا بحثهای زیادی در مورد درستی و یا نادرستی چنین تصمیمی براه افتاده است. بعضی از کشورها از آن استقبال و دسته ای دیگر همانند آلمان با آن مخالفت کرده اند. بحث مالکیت معنوی و حق ثبت اختراع در شرایطی که پاندمی روزانه جان بسیاری را گرفته و در عین حال آسیب های جبران ناپذیری را به جوامع وارد می کند از منظر اخلاقی بحثی بسیار پیچیده بوده که نباید بدون بررسی های کامل از کنار آن گذشت.
اتفاقی که در این یکسال و اندی از شروع پاندمی در جهان افتاده سبب می شود که ما نگاهی ویژه به این موضوع داشته باشیم. همانطور که بارها گفته شده رهایی از این پاندمی صرفا با واکسیناسیون گسترده ممکن است و این در حالی هست که اکثر کشوره های دنیا بخصوص کشورهای فقیرتر نتوانسته اند بدین مهم نائل آمده و کماکان در معرض خطرات بیشمار این پاندمی می باشند. البته نکته مهم و قابل توجه این است که این پاندمی باید در کل جهان کنترل شود و نمی توان صرفا با واکسیناسیون بخشی از آن خود را مصون از خطرات بعدی دانست. ویروس مرز و دیوار نمی شناسد و در صورت وجود آن در منطقه ای از دنیا احتمال فراگیر شدن آن بسیار زیاد است لذا کنترل آن باید بصورت همگانی و در همه جهان صورت گیرد. اما علی رغم این موضوع مهم موانع بسیار جدی ای بر سر رسیدن به آن وجود دارد که تامین واکسن در حجم زیاد و به قیمت اندک یکی از مهم ترین آنها محسوب می گردد.
تولید واکسن
بسیاری از کشورهای فقیر پول کافی برای خرید واکسن را ندارند. از سوی دیگر تولید واکسن توسط شرکت ها نیز نامحدود نبوده و این گونه نیست که بتوانند تمام جهان را پوشش دهند. همین اکنون ما در کشور خودمان با کمبود واکسن روبرو هستیم و حتی اروپا نیز از شرکت آسترازنکا برای به عمل نیاوردن تعهداتش شکایت کرده است. اینها همه مشکلاتی است که روزبروز جامعه جهانی را با چالش روبرو می کند و این درحالیست که پاندمی کوید ضربات بسیاری را بر پیکره اقتصاد جهانی وارد آورده و بسیاری از کشورها نمی توانند با این شرایط ادامه دهند. در سایه همه ی این مشکلات است که پیشنهاد برداشتن مالکیت معنوی واکسن کرونا مطرح می گردد. وقتی حق کپی رایت واکسن وجود نداشته باشد بسیاری از این کشورها با قیمتی ناچیز می توانند این واکسن ها را در کشور خود تولید و مردم خود را در حجمی بالا واکسینه نمایند. بنظر می رسد که چاره ای جز این وجود ندارد. اما نکته ظریفی در همین جا وجود دارد که حتما باید بدان توجه گردد. حق مالکیت معنوی یک واکسن یا دارو عملا سود آن شرکت دارویی که دارو را تولید کرده تامین می کند. شاید در نگاه اول این سود صرفا بمعنای درآمد بیشتر باشد.
البته که چنین است و این سودآوری اساس سرمایه داری را تشکیل داده و عاملیست که رشد یک جامعه را تضمین می کند. پس وقتی با انباشت سرمایه روبرو هستیم وقتی شرکت های سودآور داریم، اینها همه بمعنای اقتصاد پویا و در نتیجه زندگی بهتر مردم آن جامعه است.
واکسن با تکنولوژی بالا
اما موضوع به اینجا ختم نمی شود. این سود بالا باید وجود داشته باشد تا تحقیقات و نوآوری های جدید رخ دهد. بدون پول نمی توان دست به تحقیق و پژوهش زد. اگر شرکت فایزر از داروهای پیشینش بواسطه وجود قوانینی چون حق مالکیت سود کسب نمی کرد نمی توانست در این مدت کوتاه چنین واکسنی با تکنولوژی بالا را راهی بازار نماید. در آنصورت واکسنی هم وجود نداشت که بر سر مالکیت معنوی آن بحث شود. جلوگیری از حق مالکیت معنوی می تواند بمثابه نبود نوآوری های بعدی در مخاطراتی باشد که بیشک بشر در آینده با آنها مواجه خواهد شد. همین موضوع یکی از دلایل مهم مخالفت با چنین تصمیمی می باشد چون انگیزه های شرکت های دارویی را برای تحقیقات بیشتر از بین می برد. با این حال وقوع یک پاندمی با چنین ابعادی از کشندگی اولویت های بشری را نیز گوشزد نموده و موضوع را از نظر اخلاقی بسیار پیچیده می کند. این که در نهایت چه راهکاری اتخاذ شود برگی از تصمیمات مهم بشری بشمار خواهند آمد.
دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس
بدون دیدگاه