یادداشت های پزشکی

دغدغه های طبیبانه

نوشتن شرط توسعه

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

بیش از یکسال است که این یادداشت ها را دارم می نویسم. وقتی به این یادداشتها نگاه می کنم می بینم چه راه طولانی ای را طی کرده ایم و این یادداشتها ولو کوتاه و مختصر نشان دهنده ی مشکلات و دغدغه هایی است که کادر درمان در این مدت داشته و دارد. چه خوب بود همه می نوشتند. آنهایی که در خط اول درمان بوده و هستند همانند پرستاران، متخصصان اورژانس و عفونی و بیهوشی و آنهایی هم که مثل من با تبعات بیشمار کوید-19 روبرو بودند و مرگ بیمارانشان را دیدند.

گنجی برای نسل آینده

همه باید بنویسند زیرا این تجربیات باید همانند گنجی به نسل های بعدی منتقل گردد. بخصوص که انگار ما هنوز بعد این همه سال باز کماکان در مسیر توسعه هستیم و حالا حالاها باید با تمام مشکلات و محرومیت ها بجنگیم. نوشتن و انتقال تجربیات یکی از مهم ترین شروط توسعه است. اینکه چگونه با یک پاندمی روبرو شدیم. چگونه غافلگیر شدیم و چگونه  حتی بعد از یکسال هنوز که هنوز است زیرساخت های لازم برای مقابله با این پاندمی را فراهم نیاورده ایم. شاید اگر پیشینیان ما در مورد تجربیاتشان مثلا در زمان پاندمی آنفلونزای اسپانیایی می نوشتند و بر لزوم توجه بر آن نقصانها تاکید می کردند و آن تجارب را به دانشجویانشان انتقال می دادند ما حالا با چنین مصیبتی روبرو نبودیم. یک معلم، یک پزشک یا یک استاد دانشگاه و صاحبان مشاغل دیگر، سالهای بسیاری را در شغل خود سپری می کنند، فراز و نشیبهای زیادی می بینند سختی های زیادی متحمل می شوند و صدالبته علی رغم همه ی اینها نتایج زیادی نیز کسب می کنند اما هیچ کدام داستان زندگی خود را نمی نویسند و براحتی راهی که رفتند و مدیریتی که در برخورد با مشکلات داشتند از یادها می رود. این در حالی است که جهان با نوشتن و مکتوب کردن مدرن شد. وقتی صنعت چاپ بوجود آمد و گوتنبرگ در حجمی بالا به چاپ کتابها پرداخت سواد نیز همگانی شد.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
در ستایش استاد

مردم فهمیدند که باید سواد داشته باشند باید بخوانند و بدانند. باید جواب بسیاری از سوالات را در همین کتابها و نیز در تجارب پیشینیان جستجو کنند. و فقط در این صورت است که می توان بر جهالت پیروز شد و جامعه ای به صلاح داشت. این روزها بشدت درگیر واکسیناسیون بیماران ام اس هستم. بدون هیچ گونه زیرساخت مجهز و عدم توجه به تمام محدودیتها واکسیناسیون کرونا را شروع کردیم. چاره ای نداشتیم . در این موج کرونا تعداد فوتی ها از عدد 400 در روز گذشت. معلوم نیست که پیک بعدی چه بلایی قرار است برسرمان بیاورد. لذا با هر مصیبت و سختی ای که شده باید کار واکسیناسیون پیش برود. کادر درمان همه و همه دست به دست هم داده اند تا این مهم محقق گردد. در غیر این صورت باز با مرگهای بیشتری روبرو خواهیم بود. بیماری با هیچ کسی شوخی ندارد.نداشتن تجربه باعث شد که در چند روز اول با مشکلات زیادی روبرو شویم. تخمینمان از تعداد مراجعین غلط بود. در ضمن مکان مناسب برای تزریق وجود نداشت و مجبور شدیم از فضاهای دیگر برای اینکار استفاده کنیم.

اما پس از تحلیل بحران توانستیم بسرعت نقاط ضعف خود را فهمیده و سعی در حل آن نماییم. همین موضوع باعث شد که روند واکسیناسیون نظم بهتری بخود بگیرد و بیماران با استرس کمتری واکسینه شوند. داشتم با خودم فکر می کردم که کار من درمان است، من مدیریت بحران نخوانده ام، چیز زیادی هم از کارهای اجرایی نمی دانم. اما اکنون و در شرایط پیش آمده باید این بحران را مدیریت کنم. ای کاش راهنمایی وجود داشت که طبق آن عمل می کردیم. این راهنما و دستورالعمل حاصل تلاشها و تجربیات افراد قبلی در بحرانهای مشابه می باشد. راهنمایی که نوشته نشده و باعث شده همان مشکلات بار دیگر تکرار شود. امیدوارم اینبار این نقص بزرگ تکرار نشود.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
دغدغه‌های طبیبانه: ورقه و گلشاه در هیاهوی تهران

کادر درمان

کادر درمان نتنها بیشترین خدمت را در این پاندمی ارائه داد بلکه هزینه بسیاری هم داد. حالا وقتش هست که تمام تجربیات خود را سر و سامان داده و برای استفاده آیندگان به چاپ برساند. وقتی در پاندمی بعدی همه چیز طبق نظم و قاعده پیش رود آنوقت می فهمیم که ما هم داریم مسیر توسعه را بدرستی طی می کنیم. پاندمی بعدی قطعی بنظر می رسد و گریزی از آن نیست اما می توان از سوء مدیریت ها، جهالت ها و ندانستن ها جلوگیری کرد.

 

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *