دغدغه های طبیبانه

خالی ماندن ظرفیت های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی در دانشگاهها

عبدالرضا ناصر مقدسی

در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

سرآخر نتایج امتحان های تخصصی و فوق تخصصی اعلام شد و متوجه شدیم که 650 ظرفیت در رشته های تخصصی  و تعداد قابل توجهی در رشته های فوق تخصصی خالی مانده است. یعنی 650 موقعیت تخصص، متقاضی نداشته است. در میان آنها رشته هایی همانند قلب و ارولوژی هم دیده می شود که همواره از رشته های پرطرفدار محسوب می شدند. آمار منتشر شده در رشته های فوق تخصصی نیز فاجعه آمیز بوده مثلا در رشته ای که به 10 نفر نیاز بوده فقط 2 نفر متقاضی وجود داشته است.  این آمار بسیار اسفناک و نگران کننده است. به این آمار باید میزان عظیم مهاجرت پزشکان در سطوح مختلف را نیز اضافه کرد. مهاجرتی که در سالهای اخیر نیز شتاب گرفته است. رشته پزشکی بسیار رشته سختی بوده که تمام زندگی انسان را به خود مشغول می دارد. نتنها حجم و سختی مطالبی که باید فرد بخواند زیاد است و سختی امتحاناتی که باید پشت سر بگذارد خارج از وصف می باشد بلکه استرس وارده، شب بیداری ها و اینکه فرد نمی تواند زندگی راحتی  داشته باشد روح انسان را بشدت آسیب پذیر و خسته می نماید. ببینید چه اتفاقی در این مملکت افتاده که متخصصانش راضی می شوند فقط برای رهایی از وضعیت بدشان همه این سختی ها را فراموش کرده، به کشوری دیگر بروند و دوباره از نو تمام این مراحل را بگذارنند. دوران تحصیل پزشکی آنقدر سخت است که تصور چنین چیزی برای شخص من غیر ممکن می باشد. فقط باید یک پزشک باشید تا بدانید 48 ساعت نخوابیدن و یکسره دویدن به چه معناست. متاسفانه زمامداران امر تا کنون به خودشان نیامده اند و نمی خواهند وضعیت اسفناک پزشکان در این مملکت را سر و سامان بخشیده و یک رفاه حداقلی برای آنها ایجاد کنند. و حالا با فاجعه ای به نام عدم وجود متقاضی برای رشته های تخصصی و فوق تخصصی روبرو هستند، رشته هایی که زمانی آرزوی هر دانشجوی پزشکی بود. بدتر اینکه تعدادی از رشته های بسیار حیاتی مثل طب اورژانس و بیماری های عفونی بدلیل سختی بیش از اندازه و دورنمای نامناسب، چند سال است که در خیلی از دانشگاه ها بدون متقاضی باقی مانده است. اگر وضع به این منوال برود بدتر از این هم خواهد بود. متصدیان سلامت این کشور همواره به پزشکان بعنوان نیروی ارزان قیمتی نگاه کرده اند که وظیفه دارند در بدترین شرایط و با کمترین امکانات و درآمد بکار بپردازند. هیچ کس از حقوق آنها دفاع نمی کند  و علی رغم همه ی این جانفشانی ها همواره محکومند. اینگونه حرکات عامه گرایانه حالا دارد اثرات بسیار منفی و ضدعامه خود را نشان می دهد. وقتی پزشکی نباشد تا بیماران را درمان کند جامعه با فاجعه ای بزرگ روبرو خواهد بود. متاسفانه مثل همه چیزِ مملکت ما متصدیان امر می مانند تا فاجعه بشکل کاملی اتفاق بیفتد شاید آن وقت، آنهم برای کوتاه مدت راه حلی بیندیشند. من در این یادداشت ها بارها در مورد وضعیت پزشکان و رزیدنتها نوشته ام. نتیجه تمام آن محرومیت ها برای قشری که از لحاظ فکری در بالاترین سطح جامعه می باشند همین چیزی هست که می بینیم: افسردگی و دورنمایی تیره و تار. آنقدر تیره و تار که دیگر حتی قبولی امتحان تخصص هم آنها را خوشحال نمی کند. وزارت بهداشت می ماند و این ظرفیتهای خالی. و البته باز همین پزشکان هستند که باید جور این ظرفیتهای خالی را هم بکشند. آنهم به هر قیمتی که شده.

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *