طبیبانه های تاریخ ما
گذشته ای که نگذشت
عبدالرضا ناصر مقدسی
این مطلب در روزنامه شرق به چاپ رسیده است.
قبل از آنکه بطور مشخص به وقایع تاریخی بخصوص تاریخ معاصر ایران پرداخته و آنها را بعبارتی زندگی نماییم، باید عنوان کنم که از چنین منظر طبیبانه ای بسیاری از مفاهیم زمانی دگرگون خواهد شد و گذشته به سادگی آنچه که در فیزیک توصیف می شود نمی تواند بگذرد و در دوردستها ناپدید گردد. بسخن دیگری بردار زمان در تجربه زیسته ما بسیار پیچیده است.
انگار نتنها گذشته با ماست بلکه ما می توانیم آن را تغییر دهیم. بعنوان یک پزشک، بیماران بسیاری دارم که نتنها در گذشته مانده و نمی توانند از آن جدا شوند بلکه همان واقعه ی گذشته هنوز که هنوز است همانند خوره ای جان آنها را می مکد و ذره ذره از بین می برد. هنوز واقعه ای که سالها پیش اتفاق افتاده بشکلی زنده و جدی در زندگی آنها وجود دارد.
البته چنین چیزی مختص بیماران نیست. همه ما ولو کسانی که از سلامت کامل روانی نیز برخوردار باشند با گذشته خود دست به گریبانند و این گذشته حضور خود را از دست نداده است. از این رو «گذشته گذشته» نمی توان چندان عبارت درستی باشد. البته شاید چنین موضوعی پیش پاافتاده و بدیهی محسوب گردد. اما اینگونه نیست.
چگونه است که ذهن ما می تواند در گذشته غور کند، با آن درگیر شود و همواره از آن متاثر گردد؟
از نظر قوانین فیزیک نسبیت گرچه زمان نیز همانند سه بعد دیگر بوده و می توان در آن از نظر نظری عقب یا جلو رفت اما می دانیم که چنین چیزی در عمل اتفاق نمی افتد و سفر در زمان امکان پذیر نیست. ولی ذهن ما این قوانین فیزیکی را کنار می زند و در زمان سفر می کند.
بغیر از این، ذهن ما می تواند گذشته را تغییر دهد. این موضوع جالبی است که وقتی نگرش ما به وقایع تاریخی از جنبه ی آن چیزی باشد که ما آن را زندگی می کنیم باید بصورت جدی بدان پرداخته شود. به یک واقعه ی تاریخی فکر کنیم. با تحقیقات جدید ممکن است اطلاعات جدیدتر و موثق تری را در مورد آن متوجه شویم . موضوعی که در علم تاریخ شایع بوده و شواهد جدید می تواند نگرش ما را نسبت به آن واقعه تاریخی بصورت جدی عوض کند. این موضوع، تغییری در واقعیت و چگونگی آن واقعه ی تاریخی ایجاد نمی کند. آن واقعه تاریخی در زمان و مکان مشخصی اتفاق افتاده است. شامل جزئیات و علل و سبب های متفاوت و متعددی نیز بوده است. بخشی از آن و آنهم از دایره دید تعدادی از مورخان و یا شاهدان به دست ما رسیده است.
ما نیز از دایره دید خود به بازسازی آن می پردازیم. هر چقدر هم که بخواهیم نسبت به آن واقعه تاریخی بی طرف باشیم اما باز ممکن نیست. پس مشخص است که همواره چیز جدیدی برای کشف وجود دارد تا ما را به واقعیت آن موضوع تاریخی نزدیک گرداند. گرچه این روشی مرسوم است اما مشکل اینجاست که در این روش ما به آن واقعه تاریخی بصورت یک شی فیزیکی نگاه می کنیم.
یعنی اتفاقی همانند فوران آتشفشان و یا آمدن سیل بعنوان یک واقعه طبیعی و فیزیکی که زوایای آن کاملا مشخص است:
بارانی آمده و رودخانه ای طغیان کرده است. در اینجا تجربه زیسته ای اتفاق نمی افتد. اما بر خلاف این روش، اگر بخواهیم آن واقعه تاریخی جزئی از تجربه زیسته ما باشد رویکرد ما به واقعه تاریخی حتی اگر تمام جزئیاتش ضبط شده باشد می تواند طوری تغییر کند که ماهیت آن اتفاق تاریخی نیز تغییر نماید. این خصلت پردازش های ذهنی و حافظه ی ماست که در آن هیچ موضوعی ثابت و غیر قابل تغییر نیست. هم حافظه و هم پردازش های ذهنی ما نسبت به موضوعی خاص می تواند تغییر کند.
حتی خاطره های جدیدی بوجود آیند و خاطره های قبلی پاک شوند. در آنصورت از نظر تجربه زیسته، آن واقعه تاریخی که در گذشته اتفاق افتاده است می تواند تغییر کند و در گذشته ی من، آن اتفاق تاریخی به شکلی دیگر رخ دهد. این موضوع می تواند در تاثیری که این گذشته بر ما می گذارد بسیار موثر باشد.
بدین دلیل بررسی تاریخ بعنوان تجربه زیسته ی خودمان (نه تجربه زیسته ی انسان بمعنای عام) کاوش در تاریخ یا همان کاوش در گذشته بعمنای زمان فیزیکی نیست. شاید ما بسیاری از وقایع امروز و شرایطی را که در آن بسر می بریم ناشی از گذشته تاریخی خود بدانیم. حرفی که کاملا درست است.
اما در عین حال باید بدانیم که ما نتنها می توانیم حال و آینده خود را تغییر دهیم بلکه این قدرت را داریم که در تجربه زیسته خود از تاریخ بشری، گذشته خود را نیز تغییر دهیم. پس از این منظر خوانش تاریخ صرفا بازبینی آن نیست : ما دست به تغییر آن نیز خواهیم زد. تغییری که بتواند در یافتن معنای زندگی به ما یاری رساند.
بدون دیدگاه