پیروز و داغ نشسته بر دل
عبدالرضا ناصرمقدسی
اتفاقی که برای پیروز افتاد دور از انتظار نبود. همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید. همان زمان که دو توله یوز دیگر از دست رفتند، همان زمان که مادر پیروز او را به فرزندی نپذیرفت مشخص بود که پیروز هم عاقبت خوبی نخواهد داشت و یوزی نخواهد بود که به طبیعت بازگشته و بتواند نژاد یوز آسیایی را نجات دهد. هیچ نجاتی در میان نبود. فقط یک امید بود. یک سمبل. و همان سمبل هم مثل تمام سمبل های دیگر از دست رفت. مثل خیلی وقتهای دیگر رفتم تا گدشته یوز را در این سرزمین و رابطه اش با فرهنگمان را ببینم و همانطور که انتظار داشتم ایران سرزمینی غنی از وجود یوزپلنگ بوده بطوریکه دست به تربیت و اهلی کردن آن می زدند و در شکارها از یوزپلنگ استفاده می کردند.
و این موضوع تا بدان حد مرسوم بوده که در اسطوره ها هم آمده و طبق شاهنامه تهمورث اولین کسی بوده که به رام کردن یوزپلنگ پرداخته است:
رمنده ددان را همه بنگرید
سیه گوش و یوز از میان برگزید
به چاره بیاوردش از دشت و کوه
به بند آمدند آنکه بد زان گروه
اینها همه نشان از اهمیت یوزپلنگ در فلات قاره ایران دارد. اگر بخواهیم به باستان جانورشناسی ایران بر اساس تصاویر حک شده بپردازیم بیشترین حیوانی که در سنگ نگاره ها کشیده شده بز کوهی است که می تواند بدلیل کثرت آن در فلات قاره و اهمیت غذایی اش برای مردمان باشد. اما جالب است – و خود می تواند موضوع مطالعه ای مستقل باشد – که جانوران دیگر از جمله شیر و یوزپلنگ نیز در این آثار بخصوص در سفالینه ها دیده می شود که حاکی از مورد توجه بودن و مهم بودن این حیوانات در فلات قاره ایران است. یکی از قدیمی ترین آنها کوزه ای است که در اکتشافات قمرود کشف شده و تصویری از یوزپلنگ بر آن نقش بسته است. کارشناسان تاریخ این کوزه را به 8 هزار سال قبل منسوب می دانند.
چند نکته در این تصویر وجود دارد که از سر اتفاق به حال و روز امروز یوز ایرانی نیز مربوط می شود. یوز در حالت نشسته ترسیم شده است. و در این ترسیم بر شاخصه اصلی آن یعنی وجود خال های سیاه روی پوست تاکید شده است. یعنی آنکه آن را کشیده در آرامش شاهد حیوان و زندگی او بوده و به نوعی با یوز ایرانی عجین و همراه بوده است. این آرامش یوز را از خطوط ابر مانند در قسمت منتهی الیه چپ سفال نیز می توان فهمید. انگار یوز در طبیعتی آرام نشسته و ترسی از شکار شدن توسط انسان و در نهایت انقراض خود ندارد. هشت هزار سال پیش به این دلیل فلات قاره ایران پر از یوز بوده است و درست به دلیل فقدان همه ی آنچه در توصیف این کوزه گفته شد، امروزه شاهد از بین رفتن دانه به دانه این نماد ایرانی هستیم. مرگ پیروز مرگ یک نماد و یادآور مرگ یک فرهنگ و کشور است.
بدون دیدگاه