قطعه سنگی از ارنان
روایت کنش انسان و حیوان
عبالرضا ناصرمقدسی
در گوشه ای از زندان اسکندر یزد تخته سنگی با نقش نگاره های منسوب به ۱۵۰۰ قبل میلاد نگهداری می شود. اگر چه بنظر می آید هیچ کار کارشناسی جهت ارزیابی زمان این سنگ نگاره انجام نشده است. پس فقط به تحلیل نقش آن محدود می شویم با این امید که روزی روزگاری چنین بررسی هایی در ایران ما نیز انجام شود. سنگ نگاره نوعی جدال انسان و حیوانات درنده و وحشی را نشان می دهد. پهلوانی روی اسب نشسته است.
پهلوانی که به چند دلیل یادآور پهلوانان حماسه های ملی ایران است. اینکه در دست راست نیزه ای بلند را گرفته و در دست چپ گرزی دارد یعنی با دو دست می جنگد. و بعد در پایین یک حیوان درنده که احتمالا گرگ است با حیوان درنده ای دیگر که با توجه به خطوط اریب روی آن باید ببر باشد در حال جنگ می باشد. این درحالیست که پهلوان اسطوره ای ما نیزه اش را با قدرت در بدن حیوان درنده اول فرو برده است. اما این تمام نکاتی نیست که این سنگ نگاره به ما می گوید.
پشت پهلوان، حیوان دیگری است که انگار دنباله رو و یاور پهلوان است ، حیوانی که احتمالا سگ است. یک جاندار گرگ تبار که توسط انسان ها اهلی شده است. حال با این توصیفات به بررسی دوباره سنگ نگاره می پردازیم. پهلوانی ویژه و توانا در نبرد با دو دست همراه با دو حیوان اهلی یعنی اسب و سگ به جنگ حیوان های درنده یعنی گرگ و ببر رفته و با مهارت نیزه ی خود را در بدن یکی از آنها فرو برده است. او برای شکار نرفته، او برای نبرد رفته است نبردی برای نشان دادن توانایی هایش.
بدون دیدگاه