فیلم گودزیلا در برابر کونگ

علم از نگاه سینما

علم فانتزی

نگاهی به فیلم «گودزیلا در برابر کونگ»

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

«گودزیلا در برابر کونگ» فیلمی محصول 2021 به کارگردانی ادام وینگارد می باشد. دوستانی که به ژانرهای فانتزی بخصوص فیلمهایی که هیولاها را به ترسیم می کشند علاقمند باشند حتما سری فیلمهای گودزیلا را دیده اند . حضور کینگ کونگ هم سابقه طولانی در صنعت فیلم سازی دارد. اما اهمیت  فیلم اخیر این است که در ادامه دو قسمت پیشین و با تمرکز بر بخشی مخفی به نام مونارک ساخته شده است.  این فیلم دنباله ای بر «گودزیلا: سلطان هیولاها» در سال ۲۰۱۹ و «کونگ: جزیره جمجمه» در سال ۲۰۱۷  می باشد.

 

پایه ای علمی برای یک موضوع کاملا فانتزی

نکته ای که در هر سه قسمت بسیار بارز بوده سعی فیلمنامه نویسان در ایجاد پایه ای علمی برای یک موضوع کاملا فانتزی می باشد. برای اینکه حضور این هیولاها توجیهی علمی پیدا کند نویسندگان فیلمنامه دست به تفسیری جیدید از ساختار زمین می زنند. آنها تاریخ زمین و انسان و حیات را دگرگون می کند تا بتوانند فیلم را از یک فانتزی صرف، خارج کرده و نوعی تفسیر علمی-فانتزی برای آن ارائه دهند. سازمان مونارک در این سری از فیلمها عهده دار علمی فانتزی به نام نهان جاندار شناسی است: جستجوی جاندارانی باستانی که وجود دارند اما جایی مخفی شده اند و فقط در شرایط خاص هست که تظاهر می یابند. طبق یافته های مونارک مرکز زمین نه یک هسته ی داغ سوزان بلکه فضایی خالی است که این هیولاهای باستانی در آنجا زندگی می کنند. آنها گاهی از طریق منفذهایی به روی زمین می آیند، یکی ازاین منفذها همان جزیره جمجمه است که در فیلم «کونگ: جزیره جمجمه» با آن روبرو شدیم. سازمان مونارک وظیفه ی شناخت این هیولاهای باستانی و نظارت و حفظ آنها را بر عهده دارد تا هم این هیولاهای باستانی حفظ شوند و هم به مردم صدمه نزنند.

البته کم کم همانند آنچه که در فیلم «گودزیلا: سلطان هیولاها» مشاهده کردیم دانشمندان و مردم متوجه می شوند که این هیولاهای باستانی نه دشمن مردم، بلکه دوست آنها بوده و بغیر از اینکه از زمین در برابر دشمنان خارجی همانند آن هیولای سه سر در فیلم «گودزیلا: سلطان هیولاها»  دفاع می کنند در عین حال به بهتر شدن محیط زیست نیز یاری کامل می رسانند.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
کرونا به خط عیلامی

حالا نیز با انبوهی از دانشمندان روبرو هستیم چه آنها که می خواهند به شناخت بهتر این هیولاها و حفظ آنها کمک کنند و چه آنها که می خواهند از وجود این هیولاها نهایت بهره برداری را برای افزایش قدرت خود بنمایند. در همین دوگانگی و ثنویت است که فیلم « گودزیلا در برابر کونگ» شکل می گیرد.  تکنولوژی در دستان انسانهایی افتاده که می خواهند از آن به شکل بد و نادرستی استفاده کرده و اینبار با سعی در ایجاد یک مگاگودزیلای مصنوعی  می خواهند بر همه چیز سیطره پیدا کنند. این مگاگودزیلا گرچه از نمونه واقعی آن الهام گرفته اما از آن بسیار قوی تر می باشد. همین کار هم باعث تحریک گودزیلای واقعی می شود. در هر صورت زمین زیستگاه گودزیلا است و او تحمل حضور یک گودزیلای دیگر ولو فلزی آن را هم ندارد. برای همین است که به مقر ساخت آن یعنی شرکت بزرگ آپکس سیبرنتیک حمله می کند. و آنجا را نابود می سازد. رئیس شرکت یعنی والتر سیمونز نیز نهایت استفاده را از این موضوع کرده و یک دانشمند منزوی (لیتن لیند) را بر ضد گودزیلا تحریک می کند و به او این امکانات را می دهد که با یک سفینه بسیار خاصی که می تواند در برابر نیروی ضدگرانش بسیار قوی مقابله نماید به مرکز زمین سفر و منبع انرژی این هیولاهای باستانی را بیابد. در واقعیت سیمونز برای فعال کردن مگاگودزیلای خود نیازمند انرژی نهفته در فضای خالی مرکز زمین می باشد.

این دانشمند برای آنکه بتواند بدرستی به محل مورد نظر در عمق زمین برسد نیازمند یک راهنما است. و چه راهنمایی بهتر از کونگ که متعلق به همان سرزمین می باشد. در واقع طبق گفته لیتن، حافظه ژنتیکی کونگ به او کمک خواهد کرد که به منطقه مورد نظر دست یابد. همین اتفاق هم می افتد. لیتن موفق می شود که کونگ را در این سفر همراهی کند. کونگ به عمق زمین می رود و لیتن و سایرین نیز با سفینه های بسیار پیشرفته بدنبال او راه می افتند. آنها موفق می شوند که به اعماق زمین سفر کنند و آن سرزمین رویایی را بیابند. سرزمینی که بغیر از وجود جانداران هیولایی باستانی، یادگارهای اساطیری زیادی نیز در خود نهفته دارد. کاخی بزرگ که مشخص نیست بدست چه کسی ساخته شده ، کاخی که بیشک محل حکمفرمایی اجداد کونگ بوده است. بعد از آن اما ما با نبردی بین مگاگودزیلا با کونگ و گودزیلا روبرو هستیم. نبردی که در نهایت با پیروزی هیولاهای باستانی زمین تمام می شود و بار دیگر این هیولاهای باستانی منجی انسان و زمین می شوند و فیلم مثل همیشه با خوبی و خوشی به پایان می رسد. فیلم، مثل سایر فیلمهای این رده جذاب بوده و سبب می شود که اوقات خوشی را با آن در این روزهای کرونایی سپری کنیم. اما چند نکته بسیار مهم در پس این فیلم جذاب وجود دارد که باید بدان توجه شود. فیلم از رشته ای به نام نهان جاندارشناسی صحبت می کند که در رده شبه علم قرار دارد.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
فرصت های کرونایی

موارد شبه علم همواره با حساسیت شدید داشنمندان روبرو شده اند. زیرا می توانند روند علمی و منطقی برخورد با موضوعات را به تحریف بکشند. موارد شبه علم عمدتا بر اصولی پایه گذار می شوند که بیشتر نوعی حدس و گمان و اعتقادات بی پایه است اما همین اعتقادات بی پایه می توانند طرفداران زیادی داشته باشند. اما اگر به شکل یک فانتزی به این موارد نگاه کرده شود در آن صورت ارزش خود را خواهند داشت. آنها می توانند ذهن و تخیل انسان را تحریک نموده و او را به واکاوی در عرصه های ناشناخته ترغیب کنند.

ما در عصری زندگی می کنیم که علم وارد حیطه های بسیار جدیدی شده است. حیطه هایی همانند دنیای مجازی، هوش مصنوعی، مهندسی ژنتیک و مهندسی مغز چه بسا سبب گردد که رویاهای دیرینه آدمی محقق گردند. در چنین دنیایی این علم های فانتزی می توانند محتوای بسیار مناسبی را برای دانشمندان بوجود آورند. آنها بیش از هر زمان دیگری به خیال ورزی نیاز خواهند داشت. رابطه زمین و انسان، رابطه انسان و سایر جلوه های حیات، وجود جلوه هایی از حیات که ما نمی شناسیم همه و همه به ما کمک می کند که دایره خیال ورزی خود و آنچه  می توانیم بواسطه ی آن بوجود آوریم را گسترده تر نماییم.

 

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *