دغدغه های طبیبانه

لزوم تغییر بنیادی در آموزش عالی

عبدالرضا ناصر مقدسی

در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

پیچیدگی های جهان نیازمند اتخاذ تصمیم های جدید و نو می باشد. پاسخ قدیمی به پرسشهای نو تنها می تواند فاجعه بار باشد.  یکی از مهم ترین نمادهای پیشرفت هر جامعه ای دانشگاه های آن و نحوه ی آموزش عالی در آن جامعه است. تربیت متخصصان و کارشناسان که نیروهای انسانی هر جامعه ای را تشکیل می دهند مهم ترین عامل در رشد و ترقی هر جامعه ای محسوب می شود. همین جمله نشان می دهد که هر جامعه ای با از دست دادن نیروهای متخصص و کارشناس خود دچار چه خسران عظیمی می شود. بخصوص اگر این جامعه برای رشد و پرورش این نیروها هزینه کرده باشد و درست هنگامی که باید از این هزینه خود ثمری بچیند بدلیل مشکلات عدیده ی ساختاری، آنها را از دست می دهد. خروج مغزها از جامعه ما اگر چه موضوع تازه ای نیست اما در چندسال اخیر شدت گرفته  و بعنوان یک مدرس دانشگاه روزی نیست که شاهد رفتن یکی از بهترین جوانان این مملکت نباشم. مهاجرت نیروهای نخبه بمعنای پسرفت بیشتر جامعه ما خواهد بود، جامعه ای که نتنها نتوانسته ساختار و بستری مناسب را برای حفظ این نیروها ایجاد کند بلکه در عین حال آموزش درستی نیز به این نیروها نداده است. این مفهوم که چکار کنیم تا وطن ما شرایط بهتری داشته باشد چیزی ست که بهیچ وجه در آموزش عالی ما تدریس نمی شود. بمعنای دیگر در دانشگاه های ما اولویت های جامعه مطرح نشده و صرفا یک سری سرفصل آنهم در اکثر موارد به بدترین شکل ممکن تدریس می شود. دانشجو ارتباطی بین خود، آنچه که می خواند و جامعه ای که در آن زندگی می کند پیدا نمی کند. انگار در خلاء زندگی می کند و نتیجه آن همین می شود که هر روز شاهدش هستیم: پسرفت بیشتر و بیشتر جامعه ای که نیروی متخصص کم ندارد اما همین بستر سازی نامناسب آنها را عملا بی مصرف نموده است. باید توجه داشت آنچه من عنوان می کند بمعنای عدم عرق ملی نیست. این موضوعی ست که سر دراز دارد و باید در جایی دیگر بدان پرداخته شود. بحث من عدم بستر سازی درست در دانشگاه ها برای تربیت یک فرد متخصص و کارآمد در جامعه می باشد. چنین چیزی هم نحوه ی تدریس، موضوع تدریس و ارتباط تدریس با صنعت و فناوری را در بر می گیرد هم عدم نقش موثر دانشگاهها بعنوان یک ساختار در رهبری علمی جامعه. اینها وقتی دست به دست هم بدهند در نهایت منجر به خروج نیروی متخصص از مملکت می شود. وقتی نیرویی نتواند در جامعه ای به فعالیت بپردازد معلوم است که بدنبال بستری مناسب جهت رشد و فعالیت می گردد. داستان عدم توسعه در کشور ما بقول حکیم فرزانه طوس داستانی پر آب چشم است که هر گوشه اش را که می گیری فقط تباهی و فساد و نادانی از آن بیرون می زند. اما باز بگمان من مهم ترین کار رشد آموزش در تمام سطوح است. از آموزش ابتدایی گرفته تا آموزش عالی اگر با استانداردهای درست صورت گیرد می تواند موجب پیشرفت این مملکت شود. دانشگاهها و آنچه تربیت می کنند باید نقش رهبری را در جامعه ایفا کنند. دانشجوی پزشکی باید این قابلیت را داشته باشد که بغیر از درمان مناسب بیماران، روشهای درست زیستن را نیز از منظر پزشکی به آنها آموزش داده و در عین حال بقبولاند. کافی است به شایعاتی که در مورد عوارض واکسیناسیون در سطح جامعه وجود دارد توجه کنید. در حالی که در حال حاضر هیچ چیز از حیاتی تر از انجام واکسیناسیون گسترده برای مقابله با کرونا در جامعه ما نیست انبوهی از شایعات غیر علمی باعث می شود که بخش قابل توجهی از جامعه تمایلی به واکسیناسیون نداشته باشند. این موضوع نمونه ای از عدم توان رهبری دانشگاه ها در مدیریت علمی یک جامعه است. موضوعی که می تواند نتایج غیر قابل جبرانی برای جامعه ما به ارمغان آورد.

مقاله چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *