دغدغه های طبیبانه
ظرفیت های خالی دستیاری و بحرانی به نام سهمیه
عبدالرضا ناصر مقدسی
در روزنامه شرق به چاپ رسیده است
سیستم بهداشت و درمان ما با بحران بسیار عمیقی روبرو است که بسرعت دارد تبعات منفی خود را نشان می دهد. روند مهاجرت پزشکان و پرستاران سرعت شدیدی گرفته و بسیاری از نیروهای متخصص یا ایران را ترک کرده اند و یا در حال ترک آن هستند. همین موضوع ما را با کمبود شدید افراد متخصص روبرو کرده است. از سوی دیگر در بعضی از رشته های تخصصی ظرفیت ها خالی مانده اند بطوریکه در رشته های بسیار خطیری همانند بیهوشی و طب اورژانس شرط نمره حداقلی 150 از 600 برای اجازه ی تعیین رشته نیز برداشته شده است. مشخص است که با این کار کسانی که توانایی و دانش لازم برای ورود به دوران دستیاری را ندارند وارد این رشته ها خواهند شد و در نهایت معلوم نیست چه بر سر بیمار و روند درمان او بیاید. اما بحران بزرگ تر در حجم بالای سهمیه های مختلف چه در رشته پزشکی عمومی و چه در رشته های تخصصی پزشکی است. در هفته های قبل شاهد رخداد خیلی عجیبی بودیم. دستیاران سال اول در بعضی از رشته های به اصطلاح تاپ، پس دو یا سه روز گذشتن از دوره دستیاری انصراف دادند. موضوعی که بسیار تعجب آور بود. چون قبول شدن در دستیاری آنقدر سخت و پرمشقت است که هیچ کس نمی تواند براحتی از آن بگذرد. لذا اینکه به آسانی پس از طی فقط دو یا سه روز از آن انصراف بدهند بسیار شگفت انگیز است. اما وقتی علت این موضوع را بررسی کردم علت انصراف در تعداد قابل توجهی از این دستیاران بسیار ساده و روشن بود. آنها با سهمیه و به آسانی وارد این رشته ها شده بودند و حالا که می دیدند مثلا رشته نورولوژی می تواند کمی برای آنها سخت باشد با اطمینان از اینکه براحتی در امتحان بعدی در رشته ای لوکس و آسان قبول خواهند شد انصراف داده اند. این در حالی است که کسانی که هیچ سهمیه ای نداشته و به اصطلاح با سهمیه آزاد وارد این رشته ها شده اند بسیار تلاش کرده و نمره قبولی قابل توجهی کسب نموده اند. از سوی دیگر سهمیه ها سبب می شود افرادی که استحقاق گذراندن این رشته ها را نداشته با رتبه هایی که برق از سر آدم می پراند حق دیگران را پایمال کرده و به راحتی جایگاه آن ها را اشغال نمایند. البته تعدادی دیگر هم بودند که از هیچ سهمیه ای استفاده نکرده اما پس از دیدن سختی رشته های تخصصی پزشکی عطای آن را به لقایش بخشیدند. اینان کسانی بودند که می دیدند آینده مبهم رشته های پزشکی و وضعیت بد زندگی و معیشت پزشکان، ارزش این همه سختی را ندارد. هیچ گاه تا این اندازه عمق نابسامانی ، بی مسئولیتی و در عین حال ناامیدی را در دانشجویان پزشکی بخصوص کسانی که وارد رشته های تخصصی می شدند ندیده بودم. ما راضی به هر سختی ای بودیم تا فقط متخصص شویم.برای اینکه بیاییم و درس بخوانیم راضی بودیم ساعتها در راهروهای بیمارستان بدویم و کار کنیم. دیگر چنین شوری در دانشگاههای پزشکی و بیمارستان های ما دیده نمی شود. نمی دانم با این وضعیت چه بر سر سیستم بهداشت و درمان ما خواهد آمد؟
بدون دیدگاه