علم از دیدگاه سینما

سرچشمه های دور سینما

نگاهی به اولین انیمیشن جهان

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی-این نوشته در روزنامه شرق به چاپ رسیده است

به روال یادداشت های قبلی فیلمها را دوره کردم تا در مورد فیلمی جدید بنویسم. چیز دندان گیری دستم نیامد لذا به امید اینکه هفته بعد فیلم خوبی را ببینم این یادداشت را به سرچشمه های سینما اختصاص دادم. سرچشمه ها همیشه مهم بوده اند زیرا می توانند روند شکل گیری ذهن آدمی را نسبت به مقوله ای خاص نشان دهند. شاید بنظر برسد که سرچشمه های سینما نباید عمری چندان دراز داشته باشند. وقتی سینما را ترکیبی از هنر و تکنولوژی بدانیم و بدون وجود سینماتوگراف و دوربین فیلم برداری وجود و تحقق آن را غیر ممکن برشمریم کاملا بجا و بحق خواهد بود اگر سرچشمه های آن را نیز به قرن نوزدهم نسبت دهیم: زمانی که عکاسی به حدی رسیده بود که بتواند تصویر متحرک را بوجود آورد. اما جالب اینجا است که سرچشمه های سینما را باید به بسیار دورتر از آن برد.

درست است که سینما از هنر و تکنولوژی تشکیل شده است و یک فیلم موفق سینمایی بدون حضور هنرپیشگان و یک کارگردانی خوب ممکن نیست اما این تکنولوژی است که به یک فیلم ساختاری می بخشد که ما از آن با عنوان هنر سینما یا هنر هفتم نام می بریم.اگر ریشه های بازیگری را در نظر بگیریم بسیار می توان در تاریخ به عقب برگشت. به آنجا که انسان دست به قصه گویی می زند و در کنار قصه گویی خود نمایش نیز برگزار می کند. اما مفهوم تکنولوژیک هنر موضوعی غریب بوده  که ریشه یابی آن در تاریخ بشری سخت می باشد. بنابراین کشفی باستان شناسانه که بتواند چنین بینشی را نشان دهد بسیار مهم می باشد. یک مورد از این کشفیات، ظرف سفالی متعلق به 5000 سال قبل و تمدن شهر سوخته است که در موزه ملی ایران نگهداری می شود و اولین انیمیشن جهان محسوب می گردد.

این انیمشین بزی را نشان می دهد که مرحله به مرحله بسوی یک درخت می رود تا از برگهای آن تغذیه کند. مهم ترین نکته مستتر در این ظرف سفالی، درک انسان آن روزگار از ماهیت حرکت می باشد: اینکه یک تصویر متحرک را می توان به تصاویر ثابتی تجزیه کرد و این تصاویر ثابت در کنار هم یک تصویر متحرک را بوجود می آورند. نکته مهم بعدی این بینش مهم است که یک تصویر که کاملا پیوسته و سیال بنظر می رسد را می توان به تصاویری منفصل و ثابت تجزیه نمود. تمدن شهر سوخته بنا بر گواهی شواهد کشف شده تمدنی پیشرفته محسوب می شده است. اولین انیمیشن جهان، اولین چشم مصنوعی، اولین خط کش و نیز اولین تخته نرد جهان متعلق به این تمدن می باشند. با این حال بدلیل عدم وجود خط و نیز آثار مکتوب ما چیزی در مورد نظریات و تفکرات مردم این تمدن نمی دانیم و همین موضوع قضاوت را در مورد یافته های مذکور بسیار دشوار می نماید.ما نمی دانیم درک این مردم از مقوله ی بینایی چه بوده است با اینکه اولین چشم مصنوعی در این شهر یافت شده و در ساخت  آن دقت بسیاری برای انطباق با آناتومی چشم انسان بعمل آمده است.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
علم از دیدگاه سینما: نگاهی به فیلم «پوست سرد»

بینایی و نور

ولی آیا این مردم نظریه ای در مورد بینایی و یا نور داشته اند؟ چه چیزی و چه تجربه ای سبب ساخت اولین انیمیشن دنیا در چنین تمدنی شده است؟ اینها سوالاتی است که با کشفیات باستان شناسی کنونی قادر به پاسخ به آن نیستیم مگر اینکه در سالهای بعد نکات تازه ای در مورد این تمدن کشف گردد. متاسفانه در آثار کشف شده از شهر سوخته تنها همین نمونه دال بر درکی تکنولوژیک از هنر می باشد: اینکه هنر را می توان بوسیله تکنولوژی تعریف نمود. در این ظرف سفالی، تکنولوژی رسم لحظه هایی ثابت از حرکت مستمر یک بز بسوی درخت است. وقتی عکاسی وجود نداشته باشد ثبت این لحظه ها بواسطه ی رسم آنها ممکن می گردد و در عین حال این تلاش نیز وجود دارد که این رسم، درک حرکت را در ذهن بیننده به وجود آورد. آیا چنین اثری ناشی از نوعی درک نسبت به تصویر متحرک در شهر سوخته بوده و یا نه حاصل تفکرات تنهایی یک هنرمند و جاودانه کردن آن بر روی یک ظرف است؟

امیدوارم کشفیات بعدی به این سوال پاسخ دهد. نکته بعدی ای که می خواهم بدان بپردازم تجربه ای است که در پس این انیمیشن قرار داشته و سازنده آن را به چنین درکی از تصویر رسانده است. این تجربه در نگاه اول ساده بوده و ریشه در محیط اطراف آن هنرمند دارد: یک بز کوهی که به سمت درختی می رود. موضوعاتی که جزء موتیف های ثابت بر روی سفالینه ها و نیز سنگ نگاره های فلات قاره ایران محسوب می شود و احتمالا بدلیل وفور آن در فلات قاره بوده است. اما یک تفاوت بزرگ وجود دارد. در انیمیشن شهر سوخته این بز کوهی به شکل هدفمندی به درخت نزدیک می گردد تا از آن تغذیه نماید. هنرمند برای ترسیم چنین تصویری باید تقارن حاکم و معمول بر چنین نقش های روی سفال را از بین برده و در روندی خطی حرکت بز کوهی را به سوی درخت به تصویر بکشد. این شکستن تقارن، داشتن درکی زمان مند و خطی نسبت به موضوع مهم ترین تجربه انسان آن روزگار از محیط اطراف خود و در نهایت ثبت آن بر روی یک سفال است که فی نفسه جسمی متقارن و دایره وار محسوب می شود.

چنین انتخابی حاکی از هوشمندی است. هنرمندی که این ظرف را ساخته می توانست بجای ظرف سفالی آن را روی یک قطعه گِل بکشد. اینگونه مراحل حرکت بز کوهی، در جلوی چشمان مخاطب قرار می گرفت. اما با انتخاب ظرف پیاله مانند، عملا از همان چرخشی استفاده می کند که بعدها پایه ای برای سینماتوگراف می شود. لذا همانطور که می بینیم وجوه تکنولوژیک در ساخت این انیمیشن کاملا لحاظ شده و اینکه این کار در 5 هزار سال قبل انجام شده  بر اهمیت موضوع می افزاید.

دیگر مقالات دکتر ناصر مقدسی
علم از دیدگاه سینما: نگاهی به فیلم « فرقه حشاشین»

 

دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی متخصص مغز و اعصاب و درمان بیماری ام اس (MS) در بیمارستان سینا مرکز تحقیقات ام اس

مطلب چقدر مفید بود؟

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *